چالش‌های بی‌پایان حمایت‌گرایی

  • توسط نویسنده
  • ۲ سال پیش
  • ۰

داود صفی خانی – یکی از چالش‌های مهم عرصه تولید در حوزه فناوری که با پیچیدگی‌های فراوان تکنولوژی ساخت همراه است، چالشی به نام حمایت‌گرایی است. اینکه حمایت‌گرایی در چه سطحی و با چه استراتژی‌هایی بایستی همراه باشد تا در نهایت به آن چیزی که ما آن را افزایش رفاه مصرف کننده و تولید ثروت برای جامعه هست، تبدیل شود.
در این باره خارج از اینکه اساسا عده‌ای با کلیت حمایت‌گرایی به دلایل پیچیدگی‌هایی که پیرامون آن است مخالف هستند و می‌گویند: فرض کنید دولتی اینقدر خیرخواه و هوشمند در اقتصاد وجود داشته باشد، به محض ورود دولتی‌ها به بازی حمایت، دیگر نمی‌توانند از آن خارج شوند. نورچشمی‌ها، خود بخشی از سیاست می‌شوند و جایشان را سفت می‌کنند. البته ایرادی ندارد کسانی طرفدار مداخله‌های حمایتی دولت باشند، لیکن باید به این پرسش نیز پاسخ دهند که دقیقا چه اتفاقی و در چه زمانی باید بیفتد که دیگر نیازی به حمایت دولتی نباشد و در چه زمانی شرایط حساس کنونی دیگر موضوعیت ندارد؟
از طرفی موافقان حمایت‌گرایی با توسل به تئوری حمایت‌گرایی از صنایع نوزاد می‌گویند: صنعتگران کشورهای پیشرفته یک مزیت خدشه‌ناپذیر رقابتی نسبت به صنعتگران نوپای کشورهای در حال توسعه دارند؛ هر دوی این صنعتگران باید هزینه ثابت هنگفتی بابت راه‌اندازی کارخانه، خرید ماشین‌آلات و تأسیس زیرساخت متحمل شوند، اما صنعتگران کشورهای پیشرفته می‌توانند هزینه‌هایشان را بر شمار زیاد تولیداتشان سرشکن کنند (=صرفه‌های مقیاس بزرگ تولید)؛ این موضوع یک مزیت قوی رقابتی در بازار جهانی به آنها می‌بخشد.
علاوه بر آن، صنعتگران کشورهای پیشرفته به منابع عظیمی ‌از نیروی کارآزموده‌ انسانی، سرریز دانش فنی سایر شرکت‌ها و فناوری‌هایی دسترسی دارند که تنها در داخل آن کشور موجود است و صنعتگران نوپای کشورهای در حال توسعه دستشان از آنها کوتاه است. تئوری صنایع نوزاد از این موارد نتیجه می‌گیرد که کشورهای در حال توسعه می‌بایست با اعمال محدودیت‌های گمرکی یا اینجا در کشور ما اعمال ممنوعیت‌های واردات مزیت هزینه‌ایِ صنعتگران کشورهای پیشرفته را در بازار داخلی خنثی کنند تا صنعتگران داخلی توان گسترش مقیاس تولیدشان را پیدا کنند و به صرفه‌های ناشی از مقیاس برسند و بدین طریق در بازار جهانی رقابت‌پذیر شوند.
از نظر نگارنده در کنار توجه به مفاهیم مطرح شده در بالا، موضوع مهمی ‌که ترسیم آستانه‌های حمایتی دولت‌ها را مورد چالش جدی قرار می‌دهد و پیچیدگی حمایت‌گرایی را به شرحی که گفته شد، دشوارتر می‌کند توجه به نتیجه حمایت‌ها است که به نظر می‌رسد حصول نتیجه آن موضوعی بسیار چالش برانگیز حداقل در سپهر سیاسی و اقتصادی کشور ما بوده و لازم است سیاست‌گذاران ما توجه بسیار عمیقی به این مفاهیم داشته باشند.
لذا انتظار می‌رود حساسیت‌ها به جهت ترسیم آستانه و استراتژی‌های دقیق و موثر پیرامون حمایت‌گرایی به حدی جدی باشد تا در آینده شاهد شکوفایی آنها باشیم نه افتادن در دور باطلی که مخالفان حمایت‌گرایی به شرح بالا مطرح می‌کنند.
اما موضوع مهم در بحث حمایت‌گرایی، ترسیم آستانه و استراتژی دقیقی پیرامون آن است که به نظر می‌رسد حصول نتیجه از آن کار ساده‌ای نباشد. مخصوصا وقتی با این آستانه‌های دقیق مواجه باشیم. آزمون دیگر حمایت‌گرایی، جبران رفاه از دست‌رفته مصرف‌کننده است، بدین معنا که اعمال تعرفه‌های سنگین گمرکی یا در سطحی دیگر ممنوعیت‌های واردات رفاه مصرف‌کننده را کاهش می‌دهد تا سود تولیدکننده را افزایش دهد.
حال انتظار می‌رود تولیدکننده سود حاصل از انحصار (رانت اقتصادی) که حمایت گمرکی یا ممنوعیت‌های واردات برایش آفریده را در انباشت قابلیت‌های فناورانه سرمایه‌گذاری کند؛ بدین معنا که فناوری‌های نوینی بخرد، نیروی کارش را آموزش و پرورش دهد، آزمون و خطا کند تا دانش عملی در تولید بدست آورد و مقیاس تولیدش را گسترش دهد تا به صرفه‌های مقیاس برسد و در نتیجه‌ این موارد کالای مقرون‌به‌صرفه به مصرف‌کننده عرضه کند.
این همه آن دغدغه‌ها و مسایل کلانی است که مطرح است و اساسا سوال جدی این است که چگونه و با چه فرایندی می‌شود از حصول نتیجه آن می‌توان مطمئن بود؟

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *