پایان دادن به بی‌برنامگی‌ها در برنامه هفتم توسعه

  • توسط نویسنده
  • ۲ سال پیش
  • ۰

عباس پورخصالیان – برنامه هفتم توسعه که برای نخستین بار توسط مرکز پژوهش‌های مجلس در حوزه‌های مختلف تدوین شده است، اکنون باید به سازمان برنامه ارسال شده باشد و سازمان برنامه نیز احتمالا همین برنامه پیشنهادی مرکز پژوهش‌ها را چند ماهی سبک-سنگین می‌کند و در نهایت همان را مبنا قرار می‌دهد.
مشکل اول اینجاست که برنامه پیشنهادی مرکز پژوهش‌ها چون پیش از ابلاغ رسمی‌سیاست‌های کلی برنامه هفتم‌ تدوین شده لذا سازمان برنامه فقط باید منتظر تدوین سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ابلاغ آن توسط رهبری بماند و سپس به نحوی وفاق لازم بین سیاست‌های کلی برنامه هفتمِ تدوین شده در مجمع تشخیص مصلحت نظام و برنامه هفتم پیشنهادی مرکز پژوهش‌ها را برقرار کند.

مشکل دوم: عدم اجرا در سال ۱۴۰۲!

در اواخر مرداد ماه 1401 سید مسعود میرکاظمی، رییس سازمان برنامه و بودجه، در حاشیه نشست هیات دولت در خصوص سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه گفت: سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه (همین) که به دولت رسید، باید قطعی شود و سپس به دولت برود (!؟). بند بند این موارد باید در دولت بررسی شود و در خصوص آن بحث می‌شود. پس از طی این مراحل، برنامه هفتم توسعه به مجلس خواهد رفت.
این در حالی است که فرایند تدوین بودجه سال آینده از همین بازه زمانی که در آن قرارداریم باید آغاز شود.
در نتیجه از نظر منطقی، برنامه هفتم توسعه، دست ما را برای تدوین بودجه سال 1402 نخواهد گرفت و باید سیاست‌ها را بپذیریم یا اینکه برنامه هفتم برای یک سال تمدید شود .
منظور وی از این بیانات شفاف (!) گویای این است که برنامه هفتم توسعه همچنان باید مراحل تهیه و تصویب خود را طی کند و در سال ۱۴۰۲ اجرایی نخواهد شد.

مشکل سوم: تامین مالی برای اجرا

مشکل مهم‌تری که برای آغاز اجرای برنامه هفتم مطرح خواهد بود، تغییراتی است که قرار بود برای تامین مالی برنامه هفتم توسعه، در اساسنامه صندوق توسعه ملی داده شود و تصور این بود که این تغییرات می‌تواند دست دولت را در برداشت از صندوق برای افزایش سرمایه‌گذاری باز کند.

مشکل چهارم: رعایت نکردن اصول ابتدایی برنامه‌ریزی

معمولا برنامه‌های توسعه، با صفت استراتژیک بیان می‌شوند. معنی یک برنامه استراتژیک این است که برنامه مربوط، در وفاق کامل و بر اساس مفاد یک استراتژی کلان از قبل موجود تدوین شده است.
سپس از زمان تصویب و ابلاغ یک برنامه تا زمان آغاز عملیات اجرای همان برنامه، معمولا به مدت دو سال، برنامه مربوط (به اصطلاح) منجمد می‌شود.
این انجماد برنامه معنی‌اش این است که سازمان برنامه باید به مدت دو سال پس از نهایی شدن و تصویب یک برنامه، دیگر تغییری در جداول، احکام و مواد برنامه ندهد و بی‌درنگ نیز اقدام به اجرای برنامه نکند، بلکه باید حداقل به مدت دو سال سعی کند، منابع مورد نیاز برای آغاز اجرای برنامه را آماده و عملیاتی کند. همین که همه منابع مورد نیاز اجرای برنامه تکمیل شدند، آغاز عملیات اجرایی، اعلام می‌شود. این، روالِ معمولیِ سازمان برنامه‌ای است که محتاطانه و اصولی کار می‌کند و خود را به خُم رنگرزیِ برنامه‌های توسعه تقلیل نمی‌دهد.
برای مثال، اگر در چین، همه ساله حدود ۱۵ میلیون واحد مسکونی جدید ساخته می‌شود (یعنی پنج برابر مجموع خانه‌سازی‌های جدید در اروپای واحد به‌علاوه آمریکا!) و سازمان برنامه ایران نمی‌تواند در یک سال یک میلیون واحد مسکونی جدید بسازد، دلیلش اصولی بودن برنامه‌ریزی در چین و فرمایشی بودن برنامه‌ریزی در ایران است.
وقتی برنامه‌ریزی هم فرمایشی شد دیگر نیازی به داشتن استراتژی کلان برای توسعه و رعایت اصول برنامه‌ریزی و کنترل پروژه نیست!

مشکل پنجم: توسعه برای کدام ایران

سیاست‌های برنامه هفتم توسعه را برای کدام ایران باید تدوین یا نهایی کرد؟ برنامه‌های تاکنونی توسعه، به اجرای پروژه‌هایی برای دستگاه‌های اجرایی در داخل مرزهای کنونی ایران سیاسی محدود بوده‌اند؛ این برنامه‌ها، تاکنون بیشتر به رفع برخی نیازها در حوزه‌های دولتیِ ایران سیاسی بسنده کرده‌اند و کمتر به نیازمندی‌های بخش‌های غیردولتی (بخش خصوصی و شهروندان) پاسخ داده‌اند در صورتی که با عنایت به استراتژی بلند مدت باید فراتر از ابعاد ملی توسعه، توسعه در ابعاد منطقه‌ای، بین‌المللی و جهانی را هدف‌گیری می‌کردند.
– ایران فرهنگی که روزگاری بیش از نیمی‌ از جهان بود و اکنون بخشی بزرگ از جهان امروز، گسترده در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است، در برنامه‌های توسعه، محلی از اعراب ندارد. ایران زبانی هم که شامل همه سرزمین‌هایی فارسی زبان است، در هیچ برنامه‌ای ظاهر نمی‌شود، در حالی که از ابعاد آن به همین دلیل، مدام کاسته می‌شود.
– ایران فرهنگی و ایران زبانی موهبت‌هایی تاریخی‌اند که به برنامه‌ریزان توسعه ایران سیاسی کمک می‌کنند تا در ابعاد جهانی، حضوری تاثیرگذار داشته باشند و به اهداف استراتژیک کشور تحقق بخشند.
– هر کشوری در جهان که از چنین موهبتی برخوردار است، از آن در برنامه‌های توسعه استراتژیک خود استفاده می‌کند. ما اما به دلایلی از این منبع تاریخی در برنامه‌های تاکنونی توسعه، سودی نبرده‌ایم و نمی‌بریم.

آماده‌سازی دو ساله برای آغاز عملیات اجرایی برنامه

معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌جمهور موظف است، اقدامات زیر را در فاز آماده‌سازی، پیش از آغاز امور اجرایی برای هر برنامه پنج ساله انجام دهد:
– ایجاد دفتر مدیریت پروژه برای اِعمال کنترل پیشرفت فازهای اجرای برنامه، به عنوان پنجره واحد نظارت‌های عالیه. نه تنها چنین پنجره‌ای هنوز در ایران تشکیل نشده، بلکه چنین دفتری نیز هنوز ایجاد نشده است. در اصل، فلسفه ایجاد سازمان برنامه، ایجاد نهادی با کارکردِ دفترِ کلِ مدیریتِ پروژه‌های توسعه پنج ساله و سالانه کشور بود؛ ولی این دفتر نه در در دوران پهلوی دوم و نه در ج.اا هنوز تشکیل نشده است!
– طراحی مفهومی، پایه، تفصیلی و اجرایی برای پروژه‌های توسعه
– انجام مطالعات امکان‌سنجی برای هر برنامه، پیش از تعیین مجریان پروژه‌ها ضروری است؛ زیرا مطالعات پژوهشیِ بنیادي، کاربردي، توسعه‌اي و استراتژیک به علاوه مطالعات موضوعی، بخشی و میانب‌خشی برای تهیه و تنظیم استانداردها، ضوابط و معیارهاي فنی برای اجرای هر پروژه در همان مطالعات امکان‌سنجی حاصل می‌شوند. در ایران، مطالعات امکان‌سنجی برای هر برنامه انجام می‌شود اما نه پیش از تعیین مجریان پروژه‌ها، بلکه پس از تعیین مجری هر پروژه،و نه توسط سازمان برنامه، بلکه انجام مطالعات امکان‌سنجی برای هر برنامه، از مجری گزینش شده مربوط، درخواست می‌شود!
– این درخواست (انجام مطالعات امکان‌سنجی توسط مجریان)، غیرموجه، نقض غرض و خلاف اصول مدیریت پروژه است! زیرا دلایل توجیهی اقدام به اجرای برنامه و تهیه طرح تامین مالی آن، معمولا قبل از برگزاری مناقصه و پیش از گزینش مجری، در سازمان برنامه و در دفتر کل مدیریت پروژه باید موجود بوده و اطلاعات آن، به عنوان درون‌داد برنامه‌های کنترل پروژه به خورد رایانه‌ها داده شده و در دسترس کارشناسان مربوط قرار گرفته باشد.
در ایران وقتی پس از ابلاغ برنامه، نوبت به آماده‌سازی برای اجرای برنامه‌ای می‌رسد، انگار جبری در کار و اضطراری موجود است که فاز آماده‌سازی مدیریت پروژه‌ها، مورد غفلت قرار می‌گیرد.

ترازنامه بی‌برنامگی

تاکنون دو سال از آغاز عملیات اجرایی برنامه هفتم عقب هستیم و تازه یک سال تا دو سال دیگر باید منتظر بمانیم تا عملیات اجرایی برنامه هفتم توسعه، آغاز شود. پس بهتر است برای یک بار هم که شده بیاییم سازمان برنامه را خُم رنگرزی فرض نکنیم و پس از تکمیل و آماده‌سازی منابع لازم برای آغاز اجرای برنامه، عملیات برنامه هفتم را کلید بزنیم.

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *