یکی دو هفته گذشته برای کسبوکارهای حوزه فناوری اطلاعات، هفته پر از وعدهای بود. از اعطای وام 5 میلیارد تومانی بدون بهره و بدون ضامن سخت برای پیامرسانهای ایرانی که مدیران این پیامرسانها حمایت مالی را مفید ندانسته تا 500 میلیارد تومان برای تامین منابع مالی توسعه خدمات به کسبوکارهای نوپا.
در این میان اظهارات ضد و نقیض مسوولان نیز جالب توجه است. وزیر ارتباطات در تشریح خروجی جلسه هیات دولت گفت: با موافقت رییسجمهور، قرار شد طی دو سال پیش رو 500 میلیارد تومان برای تامین منابع مالی توسعه خدمات به کسبوکارهای نوپا که در این عرصه کار میکنند اختصاص پیدا کند. اما کمی قبلتر معاون علمی و فناوری رییسجمهوری گفته بود: ما باید به این برسیم که وام دادن به استارتآپها خیانت به آنهاست. معاونت علمی پیش از این از طریق صندوقهای وابسته به بیش از 2 هزار شرکت وام داده است، اما امروز اثرات آن را میبینیم. بسیاری از این شرکتها شکست خوردهاند و امروز باید پولهای وام را پس بدهند.
جدای از این موضوعات در این مقاله کنکاشی داریم در خصوص پروژههایی که دولت پس از صرف هزینههای گزاف، چه ماحصلی از این پروژهها داشته است. اینترنت ملی، شبکه ملی اطلاعات، موتور جستوجوگر ملی، مرورگر ملی، سیستمعامل ملی، آنتیویروس ملی، مسیریاب ملی و... ازجمله پروژههای ملی هستند که از اوایل دهه 80 تاکنون و با روی کار آمدن طرحهایی همچون تکفا، بودجههای کلانی از محل بیتالمال گرفتند و هیچکدام تاکنون نتیجه مشخصی نداشته و اگر هم ارایه و رونمایی شده باشند خروجی ملموسی ندارند.
کامپیوتر ملی
این طرح از حوالی سال ۸۳ آغاز به کار کرد و برخی از منابع از سرمایهگذاری ۱۴ میلیارد تومانی برای آن خبر داده بودند. کامپیوتری که قرار بود سه نسل آلفا، بتا و گاما را داشته باشد و در حقیقت قرار بود یک کامپیوتر All-in-One باشد. درنهایت این طرح به دلیل آنچه رقبای سرسخت خارجی گفته میشد با شکست روبهرو شد و تنها 4 هزار دستگاه از آن ساخته شد که البته همین 4 هزار دستگاه نیز با یارانه از سوی برخی از نهادهای دولتی خریداری شد.
موبایل ملی
این پروژه نیز در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد گرفت. زمانی که اپراتور دوم وارد بازار شد و اپراتور اول هم با احساس خطر، سر کیسه سیمکارت را شل کرده بود، یکباره تعرفه واردات گوشی از چهار درصد به ۶۰درصد افزایش پیدا کرد و به دنبال آن شرکت مادیران از یک خط تولید گوشی تلفن همراه رونمایی کرد که گفته میشود تنها شش ماه دوام آورده است. از میزان سرمایهگذاری در این بخش اطلاعی در دست نیست، اما طرح تولید موبایل ملی که بعدها تبلت نیز به آن اضافه شد، تنها خروجیاش به مونتاژ یکسری قطعات بیکیفیت چینی در کارخانههایی که در خوزستان افتتاح شده بودند ختم شد و یکی از آن کارخانهها هم تعطیل شد.
پیامک فارسی ملی!
۱۰ سال پیش در چنین روزهایی شرکت همراه اول تصمیم گرفت هزینه دریافت پیامکهای خود را افزایش دهد. به این ترتیب این شرکت هزینه دریافت پیامک فارسی را که ۱۴ تومان برای هر پیامک بود به ۲۲ تومان افزایش داد، اما در ازای آن مقرر کرد کاربران برای ارسال پیامک فارسی تنها ۹ تومان پرداخت کنند. این درحالی است که در آن زمان درصد بسیار بالایی از گوشیهای موجود در بازار توانایی دریافت یا ارسال پیامک فارسی را نداشتند یا اگر هم داشتند بحث تعداد کاراکترهای کم فارسی با انتقاد بسیاری از کاربران در این بخش روبهرو شده بود. به این ترتیب پروژهای طراحی شد با عنوان نرمافزار پیامک فارسی که اجرای آن به یکی از شرکتهای زیرمجموعه دانشگاه صنعتی شریف واگذار شد. پس از ماهها درنهایت این پروژه عرضه و در همان هفتههای ابتدایی باگها و خطاهای بسیاری از سوی کاربران تلفن همراه اعلام شد. این پروژه سریعتر از آنچه پیشبینی میشد شکست خورد و از گوشیهای کاربران حذف شد، اما هرگز مشخص نشد چه مبلغی برای چنین پروژهای هزینه شده بود.
سیستمعامل ملی
سیستمعامل ملی هم جزو پروژههای پرسروصدای یک دهه گذشته بود؛ سیستمعاملی که قرار بود بر پایه سیستمعامل لینوکس باشد و حتی برای راهاندازی آن یک مرکز خاص هم تاسیس شده بود! مشکل دقیقا از همان عنوان انتخابشده برای این طرح خود را نشان داد. با کمی دقت هر کارشناس یا فرد آشنا با این حیطه از خود سوال میکند چگونه سیستمعاملی که کرنل (هسته)، محیط گرافیکی و بسیاری از نرمافزارها و کدهای آن در غرب و در کشورهای مختلف طراحی و پیادهسازی شده و قرار است تنها در ایران محیط بصری آن فارسی شده و احتمالا پشتیبانی از زبان فارسی در برخی نرمافزارهای آن تقویت شود، میتواند عنوان سیستمعامل ملی بگیرد؟
درحالیکه چنین عنوانی تنها متعلق به سیستمعاملی است که قاعدتا اکثر کدها و نرمافزارهای وابسته به آن در داخل کشور نوشته شده باشد، نه اینکه تنها کلمات محیط محاوره آن ترجمه شود! سیستمعامل ملی هم درنهایت نتوانست انتظارات دولتیها و نهادهایی را که برای آن بودجه در نظر گرفته بودند برآورده کند. خروجی نهایی این پروژه صرفا یک لینوکس فارسی بود که حتی در آن مقطع شنیده میشد برخی از دانشجویان رشته نرمافزار پیش از این و بدون صرف هزینههای دولتی، آن کار را به شکل دیگری انجام داده بودند. درنهایت مسوولان این پروژه در سال ۸۵ شکست آن را تلویحا اعلام کردند؛ طرحی که گفته میشد نزدیک به ۹۵۰ میلیون تومان هزینه برده است.
موتور جستوجوگر ملی
فارغ از بحث اینترنت ملی که تا به حال میلیاردها تومان صرف راهاندازی و راهنیندازی آن شده است و هنوز هم مشخص نیست چه چیزی و در چه زمانی و با چه هزینه نهایی قرار است رونمایی شود، یک پروژه ناموفق دیگر هم در این بخش وجود دارد که از آن با نام موتور جستوجوگر ملی یاد میشد. پارسیجو،گرگر، جسجو و یوز نام چند موتور جستوجوگر ملی هستند که البته فقط برخی از آنها مشمول عنایت و سخاوت دولتیها شدند.
گفته میشود پارسیجو با حمایت دانشگاه یزد و جویشگر یوز که محصول یک شرکت دانشبنیان است، بودجه خود را از طریق سازمان فناوری اطلاعات دریافت کردهاند. این پروژهها در دهه فجر سال ۹۳ بهرهبرداری شدند. براساس اعلام رسانهها، اعتبار راهاندازی موتور جستوجوی یوز و پارسیجو معادل 170 میلیارد تومان بوده است. اما آنچه امروز مشاهده میشود چند سایت موتور جستوجو است که در میان کاربران ایرانی هیچ جایگاهی ندارند و به دلیل اطلاعات نادرست و گاه جهتدارشان مورد استقبال قرار نگرفته و به نوعی با شکست روبهرو شدهاند.
در نهایت اینکه تاکنون اکثر پروژههای ملی در حوزه فاوا در کشور ما شکست خوردهاند؛ پروژههایی که هدفشان چیزی جز اختراع مجدد چرخ نبوده است؛ البته باید گفت گرچه این پروژهها برای کاربران ایرانی آبی نداشته، برای برخی از افراد و شرکتهای خاص نان داشته است. با آنکه تجربه شکست در بسیاری از این پروژهها بارها و بارها در این حوزه تکرار شده است.
دیدگاهها