بخش اول
ارتباطات بهعنوان يکي از اساسيترين فرايندهايي که همواره زندگي بشر را در طول دورانهاي مختلف دچار تحولات عديدهاي کرده است، همچنان در صدر پديدههايي قرار دارد که تمامي انسانها را فارغ از مرز جغرافيايي، نژاد، طبقه اجتماعي، گروه سني و طيف شغلي تحت تاثير قرار ميدهد، بهگونهاي که در دنياي امروزي و همراه با رشد و توسعه ارتباطات شاهد تاثيرات چشمگير آن هستيم. تسهيل همگرايي ميان جوامع داخلي و بينالمللي، افزايش مناسبات و مبادلات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي، كمك به پيشبرد سياستهاي ملي و راهبردهاي جهاني، افزايش سطح مشاركت اجتماعي، کمک به توسعه شهرنشيني، ارتقاي سطح سواد و همچنين كمك به گسترش آزادي از طريق افزايش آگاهي در ميان افراد جامعه از جمله کارکردهاي مثبت ارتباطات بهشمار ميروند.
اما گاه ارتباطات بهمثابه چاقوي دولبهاي بهکار ميرود که علاوه بر داشتن قابليتهايي براي نجات جان انسانها در اتاق عمل، ميتواند موجب شکافتن قلب انساني ديگر در ميدان دعوا شود. از اين رو ارتباطات علاوه بر تاثيرات رو به جلو و ارايه خدمات قابل توجه به جوامع بشري، داراي لبه تاريکي نيز هست که بهويژه در طول دو دهه اخير بسيار مورد توجه قرار گرفته است. اين روند همزمان با استفاده از دود براي انتقال پيام آغاز شد و در راستاي اختراع تلگرام و تلفن ادامه يافت و در حال حاضر همزمان با اوج کاربري ارتباطات پيشرفته از راه دور مانند ماهوارهها و در نهايت رشد و توسعه اينترنت و فضاي مجازي به بالاترين سطح خود رسيده است. بهعبارت ديگر، همزمان با گسترش ارتباطات، زمينههاي استفاده سوء از اين پديده نيز بيش از پيش فراهم شده است، بهطوري که يکي از آثار شوم و ضدانساني حال حاضر که جهان را تحت تاثيرخود قرار داده و باعث بروز تغييرات بسياري در سياستهاي جوامع بينالمللي شده، «تروريسم» است که متاسفانه ارتباطات، نقش بسزايي را در توسعه و صادرات خشونتبار آن حتي در دورافتادهترين نقاط آفريقا ايفا كرده است. رويکردي در اين خصوص وجود دارد که تروريسم با اتکا بر ارتباطات در دنياي امروزي، علاوه بر داشتن ماهيت نظامي، داراي ماهيت رسانهاي و اطلاعاتي نيز هست. در اين مقاله و چندشماره آتی، ضمن پرداختن به موضوع «تروريسم و نقش ارتباطات در توسعه آن»، به ارزيابي و تحليل اين مهم از ساير ابعاد ميپردازيم.
بازخواني پرونده
در ابتدا به اين موضوع ميپردازيم که تاثير ارتباطات بر گسترش تروريسم چگونه و از چه زماني آغاز شد؟ اين يک باور درست است که تاثيرگذاري ارتباطات بر توسعه تروريسم داراي قدمتي به اندازه خود ارتباطات است. به اين مفهوم که از زماني که ارتباط بهعنوان يک فرايند ميان فرستنده و گيرنده بهواسطه ارسال يک پيام شکل گرفت، همواره مورد توجه تبهکاران و جنايتکاران بوده و در اين ميان ابزارهاي برقراري ارتباط از جذابيتهاي ويژهاي براي اين دسته از افراد برخوردار بودهاند. بنابراين با توجه به وجود محدوديت دامنه، اغلب داراي تاثيراتي بومي و بعضا ملي بوده است. ميتوان گفت نخستين جرقه استفاده از ارتباطات با اهداف جاسوسي و تخريبي در 77 سال پيش و با شکلگيري جنگ سرد زده شد. اين جنگ که با هدف نابودي يکي از دو طرف اصلي رويداد يعني ايالات متحده آمريکا و اتحاد جماهير شوروي و ساير همپيمانان ايشان دنبال ميشد، بيشترين بهره را از ارتباطات براي مانور قدرت و رسوخ در پايگاه اطلاعاتي طرف مقابل برد، بهگونهاي که سنگ بناي استفاده از ارتباطات براي رسيدن به اهدافي غير از اهداف صلحطلبانه و نيز وسيلهاي براي وحشتپراکني از همين جا گذاشته شد.
اما ملموسترين تاثير ارتباطات بر گسترش اعمال مجرمانه زماني مورد توجه همگان قرار گرفت که حملات تروريستي 11 سپتامبر 2009 بهوقوع پيوست. اين رويداد باعث برهم خوردن اوضاع عمومي جهان و چندي بعد وقوع جنگهاي گستردهاي در خاورميانه شد، بهطوري که پس از گذشت 15 سال همچنان شاهد ادامه اين حملات به انحاي مختلف در اقصي نقاط جهان هستيم. در واقع پس از حملات ترورريستي 11 سپتامبر بود که توجه افکار عمومي و نخبگان جامعه بهطور جدي به اين موضوع معطوف شد که توسعه ارتباطات و جهاني شدن آن تا چه حد ميتواند در گسترش تروريسم اثرگذار باشد. در واقع ميتوان گفت القاعده، بهعنوان يک جنبش راديکال، نخستين گروه تروريستي بود که از عصر اطلاعات و گسترش شبکههاي اطلاعاتي و ارتباطاتي براي برنامهريزي، هماهنگي و هدايت عملياتي استفاده کرد که طي يک روز بيش از 3 هزار کشته بر جاي گذاشت. از آن زمان به بعد بود که ارتباطات به ابزار اصلي برقراري رابطه ميان اعضاي گروههاي تروريستي و سپس برقراري ارتباط آنها با ساير مردم بهعنوان گيرنده پيام و حتي دولتها در جايگاه عنصر ناظر بدل شد. سالها بعد هر چند با علني شدن نقش ارتباطات در توسعه تروريسم، سياست دولتها و متوليان فني آن در جهان مانند اتحاديه جهاني مخابرات(ITU) و زيرمجموعههاي مرتبط در سازمان ملل مانند ICANN نسبت به وضع معاهدهها و قوانين جديد تغيير پيدا کرد، اما به موازات بهرهمندي دولتها و مردم جهان، تروريستها نيز به حداکثر استفاده از اين امکان براي اعمال وحشيانه خود پرداختند، بهگونهاي که در امتداد حلقههاي زنجيره سوءاستفاده از ارتباطات، سرانجام داعش قرار گرفت که اقداماتشان با آنچه بيشباهت با جنايتهاي جنگي نيست مقايسه ميشود.
شبکههاي اجتماعي، پل ارتباطي تروريستها با مخاطبان
در دنياي امروزي وسايل ارتباطي گوناگوني براي برقراي ارتباط وجود دارد. ايجاد يک ايستگاه راديويي، راهاندازي شبکه ماهوارهاي مستقل تلويزيوني، داشتن يک آژانس خبري يا تاسيس يک روزنامه، همگي از جمله وسايل ارتباط جمعي هستند که بهواسطه آنها ارتباطگر يا فرستنده ميتواند پيامي را با تاثيراتي معين به گيرنده برساند. اما در ميان آنها، اينترنت و بهدنبال آن سايتها و شبکههاي اجتماعي بهدليل فراگيري، سهولت دسترسي، سرعت انتشار، هزينه به نسبت اندک و بهعنوان محل مناسبي براي تجميع تمامي وسايل ارتباط جمعي نقش بسزايي را در توسعه ارتباطات ايفا ميكنند، بهطوري که اين قابليتها باعث شده بهعنوان ابزار اصلي کار شبکههاي تروريستي بهکار گرفته شوند. در اين ميان ديدگاههايي وجود دارد که بر اين اساس استوار است که چنانچه فضاي مجازي و شبکههاي پيامرسان وجود نداشت هيچگاه قويترين شبکه تروريستي جهان که به نام داعش شناخته ميشود نميتوانست به معرفي خود در سطح گسترده و جذب نيروي انساني از 86 کشور دنيا بپردازد.
اما استفاده از ارتباطات در طول 18 سال (از 1999 تاکنون) فعاليت داعش، بهعنوان يک شبکه تروريستي که در حال حاضر داراي بيشترين درگيري با جامعه جهاني است، داراي نوسات و تحولات متعددي نيز بوده است. در واقع فعالان تروريست در جهان به اين واقعيت رسيدهاند؛ همانطور که ارتباطات و وسايل وابسته به آن در بستر زمان در حال تغيير هستند، استراتژي آنها نيز بايد تغيير پيدا کند. به همين منظور ابتداييترين تحرکات تروريستها که در تشکيلات القاعده نيز بسيار مورد مشاهده قرار گرفت، ارسال پيامهاي صوتي و تصويري در شبکه اجتماعي يوتيوب براي انتقال پيام به گيرنده بود که بيشتر دولتهاي غربي را بهعنوان مخاطب يا گيرنده مورد هدف قرار ميداد. اما پس از گذشت مدتي، شکل کاربري ارتباطات در فضاي مجازي براي تروريستها تغيير پيدا کرد و به شکل دوسويه شدن پيش رفت، بهطوري که بر اثر اين تغييرات، هزاران صفحه و حساب کاربري در شبکههاي اجتماعي مانند فيسبوک، توييتر، تلگرام و اينستاگرام ايجاد شد که علاوه بر انتقال پيام، به برقراي ارتباط دوسويه ميان گردانندگان تشکيلات تروريستي و علاقهمندان پيوستن به آنها منجر شد که متاسفانه به نقطه عطفي در برقراري ارتباط ميان آنها با مردم عادي در چهار گوشه جهان بدل شد. گرچه پس از گذشت مدتي، سياستهاي مالکان شبکه اجتماعي از طريق مسدود کردن صفحات متعلق به داعش و ساير گروههاي تروريستي، منع انتشار محتواي خشونتبار و پاک کردن محتواهاي قبلي تغيير پيدا کرد و حتي برخي از دولتها مانند عراق با فيلترينگ شبکههاي اجتماعي سعي کردند مانع برقراري ارتباط شهروندان خود با گروههاي تروريستي شوند، اما به هر ترتيب نقش قابل توجهي را در توسعه تروريسم ايفا كردند. سياستهاي سختگيرانه مالکان شبکههاي اجتماعي در حال حاضر باعث کوچ فعالان مذکور به سمت ايجاد سايتهاي مستقل و نقاط تاريک فضاي مجازي شده است.
هنگامي که داعش در اوج روزهاي فعاليت در شبکههاي اجتماعي بسر ميبرد، پيشبيني شده بود داراي 90هزار صفحه (PAGE) فعال بهويژه در فيسبوک و توييتر باشد و روزانه 90 هزار توييت در روز توسط هواداران اين گروه در دو سال گذشته بهاشتراک گذاشته ميشده است. طبق آمار منتشرشده حداقل 46 هزار حساب کاربري در توييتر مرتبط با گروه تروريستي داعش است.
دیدگاهها