براي كساني كه رسانههاي حوزه فناوري اطلاعات را دنبال ميكنند، تقريبا روزي نيست كه خبري از بلاكچين (blockchain) نشنوند و شاهد برگزاري كارگاه، سمينار يا مصاحبه يكي از مديران در مورد جادوي بلاكچين و قدرت تحولآفريني آن نباشند. حتي از بلاكچين بهعنوان تنها راهكار مقابله فناورانه با تحريمها ياد ميشود. چقدر اين ادعاها صحيح است و آيا بلاكچين بهعنوان يك فناوري نوظهور، ظرفيت چنين كاربردهايي را دارد؟ جايگاه زنجيره بلوك در آينده فناوريهاي مالي يا ساير حوزهها چقدر خواهد بود؟ و از همه مهمتر اينهمه هياهويي كه رسانههاي تخصصي بالاخص پيرامون بلاكچين راه انداختهاند، چقدر با ظرفيتهاي واقعي اين فناوري هماهنگ است؟
از سال 2009 كه ناكاموتو در مقاله خود به معرفي تكنولوژي بلاكچين پرداخت و ارز رمزنگاريشده بيتكوين را بر بستر آن تعريف كرد، به مرور تا سال 2011 بيتكوين بسيار پرطرفدار شود و قيمت آن نيز روز به روز افزايش يافت. اين اقبال دلايل مختلفي داشت. بيتكوين توسط هيچ نهاد دولتي صادر و نظارت نميشود، با پروتكلهاي قوي رمزنگاري محافظت شده و غيرقابل رمزگشايي است. قابل خريد و فروش و حتي استخراج بوده و در عين حال تعدادش محدود است. به همين دلايل بيتكوين به محلي براي سرمايهگذاري تبديل شد. قيمت اين پول مجازي از چند صدم دلار در سالهاي اخير به چند هزار دلار رسيده است و اين جهش قيمت در افزايش واكنش نهادهاي نظارتي و بانكهاي مركزي بيتاثير نبوده است. **واقعيتي ديگر كه در مورد بلاكچين در ايران بايد به آن اشاره كرد، حجم جوسازيهاي رسانهاي و تعداد كارگاهها و نشستها پيرامون اين فناوري است. تب بلاكچين فضاي فناوري بانكي ايران را آنگونه فرا گرفته كه عملا توجه بخشهاي تحقيق و توسعه بانكي را از مسايل و مشكلات واقعي و كنوني بانكها دور كرده و معطوف بهروزترين فناوريهاي جهاني كرده است.**
واقعيت بلاكچين
تكنولوژي بلاكچين يا زنجيره بلوك، در واقع يك دفتر كل توزيع شده است. بهصورتيكه براي ثبت هر اطلاعات ارزشمندي مانند تراكنشهاي بانكي يا اطلاعات حساب مشتريان و چيزهايي شبيه آن، به جاي آنكه يك دفتركل متمركز و قابل اطمينان براي همه وجود داشته باشد، اطلاعات به صورت توزيعشده ثبت ميشود؛ يعني تمام افراد شاهد انجام تمام تراكنشها هستند، بنابراين هر معاملهاي كه مورد توافق اكثريت باشد صلاحيت دارد. يكي از اصليترين و حتي اولين كاربرد بلاكچين، حوزه مالي و تراكنشهاي مالي بوده است. در حوزه تراكنشهاي پرداخت، كيف پولهاي زيادي مبتني بر بلاكچين به وجود آمدهاند كه بيشترين كاربردشان فعلا براي مبادلات بينالمللي و همچنين تراكنشهاي مشكوك و سياه است، بهطوريكه با همه زيبايي در طراحي شبكههاي بلاكچين، هنوز از نقطه نظر مشتريان ارزشافزوده جدي ايجاد نشده است. با توجه به فيزيك حاكم بر شبكه زنجيره بلوك انتظار آن ميرود كه اين فناوري جايگاههاي خاصي را بتواند در صنعت پرداخت از آن خود كند.
براي مثال، براي انجام تراكنشهاي چندوجهي پيچيده، تراكنشهايي با ارزش بالا يا تراكنشهاي بينالمللي به وسيله يك ارز چندمليتي و فارغ از رگولاتوري يك كشور خاص. بنابراين ظرفيتهاي بلاكچين هرچند خارقالعاده ولي محدود است و انتظار آن نميرود كه تمام صنعت بانكداري و همه ابزارهاي پرداخت را مغلوب كند. شايد شوخي به نظر برسد ولي بايد اين جمله را جدي گرفت كه هنوز سكه ارزانترين روش پرداخت خرد است، وقتي كه فروشنده و خريدار در يك مكان باشند!
هياهوي رسانهها
در مورد بلاكچين صداي رسانهها بسيار بلند است و كاملا سعي ميكنند بر موج بلاكچين سوار شوند و از اين تب به بهترين شكل به نفع منافع خود استفاده كنند. هر هفته سمينار جديد و كارگاه جديدي برگزار كرده و هر ماه كتابي جديد در اين حوزه منتشر ميكنند. البته گروههاي تحقيقاتي مانند آنچه در دانشگاههاي تهران و صنعتي شريف شكل گرفته است، هر از چندگاهي كارگاههايي در اين خصوص برگزار ميكنند كه از لحاظ محتوايي و علمي سطح قابل قبولي دارند، آنهم در يك محيط آكادميك كه روي بسياري از موضوعات غيرعمليتر و فانتزيتر نيز كارهاي تحقيقاتي صورت ميگيرد. ولي در مورد بانكها و شركتهاي سهامي كه رسالت مشخصي دارند و بايد به فكر توليد ثروت باشند، برگزاري و حمايت از رويدادهاي كممحتوا با حضور سخنرانان تكراري و حاشيهاي منطقي به نظر نميرسد.
**البته برخي از سخنرانان و مدرسان حوزه بلاكچين هستند كه خود حتي يك خط كد بلاكچين هم ننوشتهاند و صرفا ترجمهكننده و بازگوكننده سخن ديگران هستند و از همين رو حرف زدن در مورد بلاكچين كسبوكارشان است نه خود بلاكچين!**
يك بام و دو هواي بانك مركزي
پژوهشكده پولي و بانكي مدتهاست پيرامون موضوع ارزهاي رمزنگاريشده كار تحقيق و توسعه را شروع كرده است. بهطور يقين تصميمگيري و تنظيم قانون ابتدا نياز به شناخت دقيق از يك پديده دارد كه از اين رو اين اقدام بانك مركزي قابل تحسين است.
پژوهشكده پولي و بانكي طبق تعريف و انتظاري که از آن ميرود، نقش بازوي تحقيقاتي و R&D بانك مرکزي را برعهده دارد. يكي از شاخههاي تحقيقاتي اين پژوهشكده، بانكداري الكترونيك است و در همين راستا همايش سالانه بانكداري الكترونيك و نظامهاي پرداخت چند سالي است كه برگزار ميشود و بهطور مشخص ميتوان بهبود مستمر را در نحوه برگزاري و محتواي اين همايش ديد.
موضوع اصلي امسال هشتمين همايش بانكداري الكترونيك و نظامهاي پرداخت نيز با عنوان «انقلاب بلاكچين» انتخاب شده است. به دليل آنكه اين همايش يكي از پرمخاطبترين همايشهاي ايران در حوزه فناوري است و برخلاف تلكام و الكامپ، بار علمي و محتوايي دارد و فراخوان ارسال مقالات اين همايش هرساله با تعداد زيادي مقالات علمي توسط محققان پاسخ داده ميشود، لذا به نظر ميرسد ابعاد مختلف فناوري بلاكچين مورد ارزيابيهاي مفيدي قرار گيرد و دانش محققان جدي و دانشگاهي در اين حوزه براي مخاطبان عرضه شود. بنابراين انتظار ميرود كه شفافسازيهاي لازم در مورد ظرفيتها و قابليتهاي فناوري بلاكچين باعث شود تبليغات رسانهاي و هجوآميز در اين مورد جاي خود را به تحليلهاي علمي و نظري دقيق بدهد. لذا رسالت اصلي پژوهشكده پولي و بانكي و همايشي كه برگزار ميكند نيز همين است.
از سوي ديگر، خبرهاي جديدي نيز از شركت خدمات انفورماتيك به گوش ميرسد كه وظيفه توليد رمزارز ملي با پشتوانه ريال را بر عهده دارد و اقدامات مهمي در اين راستا انجام داده و بهزودي محصول مبتني بر زنجيره بلوك را رونمايي خواهد كرد. هرچند اميدواريم يا تحقيق و توسعه در سطح ايجاد محيطهاي تستي و سندباكس بوده و خود بانك مركزي و نهادهاي زيرمجموعه به فكر تجاريسازي اين محصولات نباشند يا آنكه چنان فضا را باز بگذارند كه مزيتهاي رقابتي و جذابيتهاي بيزنسي رمزارزهاي مختلف، زمينه رقابتهاي تجاري را فراهم آورد، زيرا شركتها و فينتكهاي بسياري وجود دارند كه محصولات مبتني بر زنجيره بلوك ارايه كردهاند و بايد اجازه و فرصت رشد پيدا كنند. در ضمن **بايد در نظر داشت كه تحريمهاي جديد فدرال رزرو شامل ارزهاي رمزنگاريشده ايراني شده است، بهخصوص اگر بانك مركزي بخواهد رمزارز ملي (بخوانيد حاكميتي) منتشر كند كه احتمالا سرنوشتي مانند petrocoin ونزئلا داشته باشد!**
جمعبندی
ميتوان گفت كه نبايد از بلاكچين انتظار معجزات زيادي داشت. رسانههاي تخصصي و تجاري نيز بايد چارچوب اين انتظارات را بهدرستي براي مخاطبان خود ترسيم كنند. از سوي ديگر، **در مورد مسايل فناورانه و علمي مانند بلاكچين، اگر ميخواهد مورد مطالعه بانكها قرار گيرد بايد در ادارات تحقيقات و هستههاي R&D بانك مورد ارزيابي و تحقيق باشد. صرف حضور در یک سمينار و كارگاه هيچ منفعتي براي بانكها ندارد و دانشي نيز براي آنان انباشته نميكند.**
حال آنكه وقتي رييسكل بانك مركزي هدف اول خود را كاهش هزينههاي بانكها و بهبود بانكداري قرار ميدهد، به نظر ميرسد كارهاي بسيار مهمتري قابل انجام است. اگر نظامهاي پرداخت ما هنوز نتوانسته يك مدل كارمزد صحيح را در شتاب و شاپرك پياده كند، اگر هنوز زيرساختهاي شتاب با فناوري برنامهنويسي 30 سال قبل و با حداقل بهرهوري و بهزور سختافزار قدرتمند سرپاست، اگر هزينه بانكها در كارمزدهاي تراكنشي به بيش از 10 هزار ميليارد تومان رسيده، اگر هنوز بايد نگران آن باشيم كه شب عيد سيستمهايمان خارج از سرويس ميشوند و تراكنش خطا سر به فلك ميگذارد و اگر هنوز بانك مركزي با همه حشمت و شوكتش نتوانسته است مدل كسبوكاري تراكنشهاي بانكي را اصلاح كند، بايد بدانيم كه در کنار تبيین و سیاستهای ترندهای جهانی همچون بلاكچين که با توجه به فضای شکل گرفته در کشور ضروری به نظر میرسید، باید در خصوص راهکارهای برونرفت بانکها از وضعیت بد اقتصادی که گریبان بسیاری از آنها را گرفته نیز نقشه راه داشته باشیم.
امیدواریم با تمرکز همايش بانكداري الكترونيك و ساير همايشها در سالهای آینده به موضوعات داخلی آن قدر بر اين نكات تاكيد شود تا سرانجام مدل كارمزد تراكنشها که نقطه عطف درآمد بانکها در تمام دنیا است اصلاح شود.
از طرف دیگر به نظر میرسد فعالان بلاكچيني و فينتكي و ساير جواناني كه حرف زدن در مورد بلاكچين را كسبوكار خود كردهاند، درك درستي از اولويتهاي صنعت ندارند يا آنكه ترجيح ميدهند در مورد چيزهايي صحبت كنند كه از طرفي مورد نوازش بانك مركزي قرار نگيرند و از طرف ديگر خوشايند بانكها براي شلكردن سر كيسه باشد!
البته نوید آن میرود با برگزاری مهمترین همایش بانکداری الکترونیکی کشور که امسال محور اصلی خود را انقلاب بلاکچین تعیین کرده، این فضاهای کاسبکارانه تعطیل شوند و متخصصان امر در این همایش به تمامی زوایای پنهان این فناوری جدید پاسخ دهند.
دیدگاهها