هفته گذشته اینستاگرام اقدام به مسدودسازی صفحات بسیاری از مقامات ایرانی در این پلتفرم کرد. البته این رویه میتواند همچنان ادامه داشته باشد و جای تعجب نیست اگر به زودی در سایر پلتفرمهای امریکایی همچون توییتر و فیسبوک و امثالهم نیز این اقدام اجرایی شود.
از سوی دیگر این روزها در محافل سیاسی و رسانهای کشور هم بحثهایی مطرح است مبنی بر این که وقت فیلتر اینستاگرام فرا رسیده است و باید مقابله به مثل کرد و ضربالاجلهایی برای این کار تعیین میشود.
اما فارغ از این که چه رویکرد یا تدابیری با اینستاگرام یا بدون اینستاگرام در کشور اتخاذ شود باید گفت که اساسا این اقدام اینستاگرام خیلی هم دور از ذهن نبوده و این موضوع ریشههای تاریخی دارد که بد نیست به آنها بپردازیم:
1- تجربه یونسکو
در سال 1972، در هفدهمين اجلاس کنفرانس عمومي يونسکو انتقادها و اعتراضهايی از سوي بسياري از هياتهاي نمايندگي دولتهاي عضو يونسکو عليه جريان يکسويه اطلاعات جهاني و لطمههاي آن به کشورهاي جهان سوم مطرح شد. مهمترين تلاش این اجلاس تصويب اعلاميه اصول مربوط به «کاربرد ماهوارههاي پخش مستقيم برنامههاي تلويزيوني» بود که عليرغم مخالفت دولت آمريکا و دفاع آن کشور از نظريه جريان آزاد اطلاعات تحقق يافت و به این ترتیب پخش مستقيم برنامههاي تلويزيوني از طريق ماهوارهها به کسب موافقت قبلي کشورهاي دريافتکننده اين برنامهها موکول شد. به این ترتیب براي انتقال پيامهاي حاوي تبليغات بازرگاني از اين طريق، توافق خاص بين کشورهاي تهيهکننده پيامها و کشورهای دريافتکننده آن ضروري شناخته شد.
به زبان ساده قرار بود تا دایره رسانههای هر کشور در محدوده جغرافیایی همان کشور باشد و به کمک ماهوارهها حریم دیگر کشورها مورد تعرض و تاخت و تاز رسانههای کشورهای دیگر قرار نگیرد.
در سال 1983، در حین برگزاري بيست و دومين اجلاس کنفرانس عمومي و بحث درباره برنامه بزرگ ارتباطات در خدمت انسانها که برمبناي اصول استقرار «نظم نوين جهاني اطلاعات و ارتباطات» تنظيم شده بود، دولتهاي غربي و بهویژه آمريکا سياست تهديد براي خروج از يونسکو و به تعطيلی کشاندن اين سازمان را مطرح کردند. سرانجام در همين اجلاس، آمريکا رسما اعلام کرد که از يونسکو خارج خواهد شد و از این پس توجهی به مصوبات این سازمان نخواهد داشت. آمریکا در زمان پيشبينيشده اين تصميم را عملي کرد و دولت انگلستان هم سال بعد تصميم مشابهي گرفت و يونسکو را ترک کرد. در نهایت در سال 1987 با اعمال فشار آمریکا، نه تنها مدیریت یونسکو تغییر کرد و مصوبهای که آمریکا با آن مخالفت داشت، هرگز تصویب نشد، بلکه عملا یونسکو به سازمانی ضعیف و تحت سیطره آمریکا درآمد.
2- تجربه WSIS
حدود سالهای 2000 تا 2002 و با گسترش دامنه اینترنت اما بحثهای جدیدی مطرح شد و لزوم اتخاذ یک رویکرد جهانی و راهبری اینترنت با مشارکت جهانی مطرح شد. این مباحث در قالب سلسله اجلاس Wsis (اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی) با مدیریت ITU برگزار شد.
کشورهای حاضر در اجلاس جهانی سران جامعه اطلاعاتی معتقد بودند اینترنت مسالهای جهانی است و با توجه به ابعاد، نفوذ و گستره آن، موضوع راهبری اینترنت نیز باید جهانی باشد و نه الزاما امریکایی.
اما در این مورد نیز آمریکاییها به سرعت وارد عمل شدند و به طور کلی مسیر و خروجی Wsis را به سمتی هدایت کردند که خود میخواستند. کار تا جایی پیش رفت که ITU در نهایت نقش تشریفاتی پیدا کرد و خروجیهای سلسله اجلاسهای WSIS نیز به توصیههای غیرالزامآور برای گسترش و توسعه ارتباطات و فناوری اطلاعات ختم شد.
3- و حالا تجربه شبکههای اجتماعی
اگر اخبار را مرور کنید تقریبا روزی نیست که خبری از بلند شدن صدای دولتهای مخالف یا موافق آمریکا در لزوم ساماندهی، تجدیدنظر یا برخورد با شبکههای اجتماعی که تقریبا تمام آنها نیز آمریکایی هستند، مشاهده نشود.
به عبارت دیگر با عبور از مساله سیطره رسانههایی که به هیچ کشوری پاسخگو نبودند، اینترنتی که راهبری آن انحصارا در دست آمریکاییها باقی ماند، حالا نوبت به شبکههای اجتماعی آمریکا رسیده است.
جالب آنکه این روزها متحدان آمریکا در گوشه و کنار دنیا و حتی اروپاییها هم به وضع موجود اعتراض دارند و مشکلاتی با شبکههای اجتماعی پیدا کردهاند و مکررا با وضع قوانین و مقررات و جرایم سنگین به دنبال فشار به این شرکتها برای احترام به قوانین داخلی کشورها و حرکت در مسیر قانونی ایشان هستند.
جالبتر آنکه از سوی دیگر آمریکا نیز مکررا به متحدان اروپایی و غیراروپایی خود نسبت به اعمال محدودیت و اخذ جرایم سنگین از این پلتفرمهای آمریکایی هشدار داده و فشار میآورد.
در واقع میتوان گفت در رویهای مسبوق به سابقه حالا شبکههای اجتماعی به سومین محل بروز یا تقابل اظهارنظرها تبدیل شده است.
از آنجا که رویکرد آمریکاییها استفاده کاملا یکسویه و متناسب با منافع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی این کشور از شبکههای اجتماعی است، لذا در مورد کشورهایی مانند ایران، حالا با دستاندازی و برداشت متفاوت از عناوینی همچون تروریسم، ترویج خشونت و نژادپرستی حفظ مسیر یکطرفه در شبکههای اجتماعی را در دستور کار گذاشته است.
در نهایت اینکه به دلایلی که ذکر شد، نباید اقدام اینستاگرام در مسدودسازی صفحات مقامات کشور ما را دچار تعجب کند؛ این اقدامات از مدتی قبل و با حذف انبوهی از صفحات ایرانیها در شبکههای اجتماعی دیگر آمریکا یعنی توییتر و فیسبوک آغاز شده بود و همچنان نیز ادامه خواهد داشت.
دیدگاهها