هفته گذشته در خصوص قطعی گسترده اینترنت در کشور که اتفاق کمسابقهای در این حجم بود، مطالب مختلفی از دیدگاه فنی گرفته تا شوخی و کنایه و حتی طنز به ابعاد زیانبار این موضوع پرداخته شد. گزارشهای مختلفی هم از برآورد مالی زیان قطع بودن اینترنت بر کسبوکارهای اینترنتمحور با تخمین دقیق یا احتمالی هم منتشر شد تا از بعد مالی نیز پدیده قطع اینترنت تحلیل شود.
در گذشته نه چندان دور در خصوص فیلتر تلگرام مطالب بسیار زیادی تحلیل و بیان شد، تحلیلگران و کارشناسان از ابعاد و زوایای مختلف فنی و جامعهشناختی و... هزینه فیلتر تلگرام را گوشزد کردند، اما تصمیمگیران بدون توجه به نظرات کارشناسان اقدام به فیلتر تلگرام کرده و عرصه را برای شبکههای اجتماعی داخلی مشابه تلگرام باز کردند تا به اجبار و انحصار هم شده مخاطب را به سمت پیامرسانهای داخلی سوق دهند.
از عدم امنیت نسخههای خارجی سخنها گفته شد و بسیار مزایا هم برای پیامرسانهای داخلی مطرح و حمایتهای مالی و تبلیغاتی بسیاری هم صرف اینها شد.
با همه این مسایل اما در نهایت اکثریت کاربران تلگرام با وجود فیلتر و سختی اتصال به آن تلگرام را بر پیامرسانهای داخلی ترجیح دادند.
سیاستی که به شکلهای مختلف توسط سیاستگذاران این حوزه به عناوین مختلف از موتور جستوجوی ملی تا پیامرسان داخلی و... آزموده شده و در نهایت خروجی آن مورد استقبال اهالی فن که هیچ، حتی مردم و کاربران عادی هم قرار نگرفته است.
سالهاست زمزمه اینترانت ملی هم به گوش میرسد و به نظر میآيد در پشت اتاق سیاستگذاری حوزه ارتباطات، فعالیتهای مختلفی در خصوص طرح و توسعه اینترنت ملی در جریان است.
تا رسیدیم به اعتراضات اخیر که با وجود قطع شدن اینترنت، با کمک گرفتن از این شبکه توانستند، خدمات آنلاین دولتی، بانکها و... را با ضعف کیفی برقرار كرده و پوشش دهند. به نظر میرسد اقدامات موثری هم در حال حاضر برای تکمیل کیفیت این شبکه در حال انجام است که از کمیت آن بیخبر هستیم، از نظر نگارنده توسعه این شبکه و برقراری کیفی تعادل آن در حیطه تصمیمگیری دولت است و اشکالی هم از ابعاد مختلف به آن وارد نیست.
اما اگر هدف از توسعه آن، مثل سایر موارد ملی که دیدیم و از آن ترسیدیم، مانند خودرو ملی، پیامرسان ملی و... برای ریلگذاری سیاست انحصاری و فیلتر بنا شده باشد، باید منتظر آثار زیانبار آن بر فضای کسبوکار اینترنتمحور باشیم.
همچنان که یک فعال حوزه کسبوکارهای اینترنتی، به درستی و دقت آثار زیانبار قطع شدن اینترنت بر فضای کسبوکار اینترنتی را فقط مالی ندانسته و آسیب بیشتر را در «احساس ناامیدی حاکم بر مردم و کسبوکارهای اینترنتی و ترس از آینده نامعلوم» عنوان کرده است.
این نظرات به عنوانهای مختلف بارها بیان شده و بحثهای زیادی هم حول آن انجام شده است. سوال اساسی این است که راهکار عملیاتی برای برونرفت از این شرایط چیست؟ وقتی وزیر ارتباطات و نمایندگان مجلس برای جلوگیری از قطع شدن اینترنت و با علم و آگاهی از زیان بسیار آن بر کسبوکارهای اینترنتی (آسیبهای دیگری هم هست که منظور نظر ما فعلا معطوف به کسبوکارهای اینترنتمحور است) کاری از دستشان برنمیآید، پس از انجمن کسبوکارهای اینترنتی و گروههای صنفی دیگر هم توقعی نمیتوان داشت.
پس چه باید کرد، آیا راهکار دیگری غیر از قطع کردن اینترنت در بحبوحه اعتراضات وجود ندارد؟ در زمانی که اعتراضات میتواند کل مدیریت جامعه را مختل كند اصولا کسبوکارهای اینترنتی تافته جدا بافته از موجودیت جامعه هستند؟
وقتی کشور در معرض آشوب قرار میگیرد (خارج از قضاوت در مورد علت آشوب) کسبوکارهای اینترنتی اصولا کجای تفکرات تصمیمگیران امنیت کشور قرار میگیرند؟
از دریچه نگاه تصمیمگیران کلان کشور اگر به قضیه نگاه کنیم انگار راهحل بسیار آسانی برای سوالمان داریم.
راهکار عملیاتی برای حل این مشکل با این نوع نگاه سیاستگذاران ما وجود ندارد، از نگاه سیاستگذاران به نظر میرسد راهکار توسعه کیفی شبکه ملی یا اینترنت ملی باشد. این راهکار برای دولتیها راهکار مناسبی برای پوشش خدمات در شرایط خاص است، اما نیازهای کسبوکارهای اینترنتی و مردم در کجای این شبکه ملی یا اینترنت ملی برآورده میشود؟ ضمن اینکه این گونه اقدامات با رجوع به سوابق گذشته بارها آزمایش شده و نتیجه این اقدام مشخص است و عموما با عدم اقبال مردم و اهالی فن همراه خواهد بود.
از دیدگاه نگارنده راهکار بهتر فقط الزاما واکنش فعالان حوزه فناوری نیست بلکه از پتانسیل تمام کارشناسان و تحلیلگران حوزههای مختلف باید کمک گرفت تا آسیبهای قطع کردن اینترنت بر فضای کسبوکار از ابعاد مختلف تحلیل و بررسی شود در این زمینه کنشگری فعالتری لازم است تا ابعاد زیانها به خوبی از زوایای مختلف تشریح شود، هر چند با رجوع به اقدامات گذشته تاثیر این مورد هم خیلی سریع و آنی نیست اما قطعا بهتر از بیعملی است.
دیدگاهها