مبانی علمی تحلیل و تحلیلگری سامانمند در سده هجدهم میلادی در اروپا پا گرفت. هنگامی که تحلیل و تحلیلگری در سدههای بعد به بلوغ رسیدند، ما تازه در نیمه دوم قرن بیستم با آن آشنا شدیم و آن را در علوم انسانی به خدمت گرفتیم. اکنون در سده بیست ویکم، نیازمند تحلیلگرانی هستیم که در عصر انفجار اطلاعات بتوانند به analytics یا «تحلیلکاوی» در «بیگدیتا» و دادههای کلان بپردازند و در کنار خود، از سامانههای مکانیزه دادهکاوی و «تحلیلگران ماشینی» هم استفاده کنند؛ زیرا تحلیل به تحلیلکاوی ارتقا یافته و مهارتی تخصصی شدهاند در خدمت کشف، استخراج، تفسیر، تاویل و برقراری ارتباطی بامعنی میان الگوهای پنهان در درون دادههای کلان.
آری، امروزه تحلیلکاوی، فرایندی مکانیزه است؛ «مکانیزه» به این معنی که توسط جمعی از متخصصان تحلیلگری به علاوه نرمافزارهای دادهکاوی (متنکاوی و تصویرکاوی) و ماشینهای خودیادگیرنده (Learning Machines) صورت میگیرد. اکنون ما بیگدیتا داریم، ولی در زمینه تحلیل، تحلیلگری و تحلیلکاوی دچار کمبود هستیم.
عصر «بیگدیتا» و چالش کشف الگوهای پنهان در آن
ما از «عصر انفجار دادهها» بهسرعت به «عصر بیگدیتا» گام نهادهایم! استفاده روزافزون از ابزارهای الکترونیکی، رسانهها و شبکههای اجتماعی و دیجیتالیشدن روزافزون فرایندهای اداری و تولیدی باعث شدهاند که روزانه حجم عظیمی از دادهها و اطلاعات توسط کاربران تولید و ذخیره شود.
بر اساس تخمین EPRS (سرویس پژوهشی پارلمان اروپا) حجم اطلاعات تولیدشده در جهان، هر دو سال دو برابر میشود؛ یعنی اگر حجم اطلاعات تولیدشده در جهان در سال 2013، برابر با تخمین EPRS، 4/4 زیتابایت (zettabyte) یا 4/4 تریلیون گیگابایت بود، در سال 2020 به ده برابر آن، یعنی به 44 زیتابایت خواهد رسید. این حجم عظیم از اطلاعات از تعامل کاربران با فضای سایبری تولید میشود، یعنی از طریق کار با وب، تراکنشهای تجاری برخط، فرایندهای دولت الکترونیکی، تعاملات رسانههای اجتماعی، کاربری میلیاردها گوشی تلفن همراه، اعمال برنامههای کاربردی همراه و فعالیت دهها میلیارد حسگر فعال در شبکههای اینترنت چیزها(IoT)، اینترنت اشیا(IoO)، اینترنت دادهها(IoD)، اینترنت انسانها (IoH) و خلاصه: اینترنت همهچیز (IoE) در خانههای سبز و شهرهای هوشمند؛ و در یک کلام: شبکهسازی در بر و بحر و جو!
با روند رو به افزایش تولید دادهها، هزینه ذخیرهسازی دادهها رو به کاهش میگذارد، ولی هزینه استخدام تحلیلگران انسانی و ماشینی، روندی صعودی را طی میکند. در نتیجه، سرمایهگذاری در ظرفیتسازی، پرورش و استخدام تحلیلگران انسانی و ماشینی، نیز روندی رو به افزایش را تجربه خواهد کرد تا جوامع مدرن بتوانند بر بیگدیتای تولیدشده، بهمنظور کشف الگوهای پنهان در درون آنها و درک و استخراج روابطی بامعنی میان آنها، غلبه کنند و به تولید دانش بپردازند.
گسل دیجیتالی فراملی
ما اگر واقعبین باشیم، باید اذعان کنیم که بهدلیل شتاب جوامع مدرن و کثرت موانع رشد در کشور، از همه روندهای مذکور، مگر روند تولید بیگدیتا و ذخیرهسازی آن، فاصله گرفته ایم. این فاصله، همان گسل دیجیتالی عمیقی است که میان کشور ما و کشورهای بهاصطلاح «شمال» رخ داده است و ژرفتر نیز میشود و پل زدن بر آن، وظیفه و چالش بزرگ همه سهمداران جامعه ما: دولت، بخش خصوصی، سازمانهای مردمنهاد، جامعه مدنی و نظام بینالمللی فعال در کشور است.
یک مثال پیش پا افتاده از کمبود تحلیلگر در کشور
مثال برای بیان قصور در تحلیل به علت فقدان پرورش و استخدام تحلیلگر در نظام اداری کشور بسیار است. من اینجا تنها به یک نمونه دمدستی آن در ارتباط با مخابرات و اینترنت بسنده میکنم:
اخیرا رشد 25 درصدی مصرف پهنای باند اینترنت بینالمللی کشور از طرف معاون محترم نظارت و اعمال مقررات در سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی اعلام شد، بدون آنکه تحلیلی از علت یا علل آن ارایه شود. وی گفته بود: «میزان در دسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت» در بازه زمانی منتهی به مرداد سال جاری (1395)، بهطور میانگین ۹۸,۷۵ درصد بوده است. این مقدار نسبت به وضعیت مشابه در سه ماه گذشته منتهی به اردیبهشت ماه بهطور میانگین ۹۴,۱۳ درصد بود که مقایسه این دو مقدار، بهبود پنج درصدی را نشان میدهد.
خوب، من مایلم بپرسم: «میزان در دسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت» یعنی چه؟ آیا این آمار، گویای خود است و نیازی به توضیح، تشریح و تحلیل ندارد؟
وی با اشاره به اینکه «یکی از موارد بااهمیت در حوزه کیفیت، حفظ شرایط پایدار در ورودیهای بینالمللی کشور است»، تاکید داشت: پایش مستمر وضعیت کمی و کیفی پهنای باند از سوی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی بهمنظور افزایش کیفی وضعیت سرویس اینترنت در سطح کشور و در پی آن، افزایش رضایتمندی مشترکان نهایی در سطح کشور انجام میشود.
قبول! این بشارت، اما ناقص بود! زیرا در آن به آمار دو شاخص مختلف اشاره شده، بدون آنکه تحلیلی از علت یا علل بروز آنها ارایه شود. این نوع اطلاعرسانی به قدری ناقص است که کسی غیر از «اندرونیان» نمیتواند آن را تحلیل کند. لذا من اینجا تنها سعی میکنم، گرههای خبر منتشر شده را اندکی باز کنم:
1- در خبر مربوط نخست اشاره شده بود به «پایش مصرف پهنای باند اینترنت» که منظور باید Monitoring Internet Bandwidth Usage باشد که با اندازهگیری ترافیک اینترنت کشور در ماه به دست میآید. از متن خبر میتوان چنین برداشت کرد که ترافیک اینترنت کشور امسال رشد داشته است.
اما بیان صرف رشد 25 درصدی ترافیک اینترنت کشور کافی نیست؛ در کنار این آمار باید تحلیلی از ماهیت و سمت و سوی رشد این ترافیک، ارایه میشد و علت یا علل این رشد نیز تحلیل میشد.
2- سپس در گفتار معاون محترم نظارت و اعمال مقررات در سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی به «درصد دردسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت طی بازه زمانی اردیبهشت 95 تا مرداد 95» اشاره شده بود. اما بهدلیل ترجمه اصطلاح اصلی (Service Availability) به عبارت فارسی «میزان دردسترس بودن سرویس»، چنین ترجمهای اغلب بد فهمیده میشود، زیرا با Service Accessibility اشتباه میشود.
تفاوت availability و accessibility را میتوان با بیان یکی از تجربههای روزمره مردم، درک کرد: در شلوغی و تراکم حضور تعداد بسیار زیادی از کاربران همراه در یک نمایشگاه، آنتن اپراتور فروشنده سیمکارت تلفن همراه، برای عده زیادی از حاضران در محل نمایشگاه،available (موجود) نیست، درحالی که معمولا موقعی که نمایشگاه تعطیل است یا محل مربوط خلوت میشود، برای همه accessible (دسترسپذیر) است! البته available نبودن خدماتی که معمولا دسترسپذیر یا accessible هستند، علل متنوعی دارد، مانند خرابی سامانههای اپراتوری، قطع فیزیکی برق آنتن، وقوع حملات DoS و DDoS به سرورها و خارج از سرویس بودن موقت خدمات بهدلیل تعمیر یا توسعه.
بنابراین، منظور از عبارت «میزان دردسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت، در بازه زمانی سه ماهه بهطور میانگین از ۹۴,۱۳ درصد به ۹۸,۷۵ درصد رسید»، این است که موارد قطع سرویس اینترنت شرکت ارتباطات زیرساخت، چند درصد کمتر رخ داده است. همین! اما بیان صرف اعداد و ارقام شاخصها، کافی نیست و در کنار آن حتما باید علل بهبود چند درصدی شاخص availability در بازه زمانی مذکور تحلیل، با استانداردهای جهانی مقایسه میشد.
تحلیل در خدمت موفقیت
اگر کسی را متهم به کتمان اطلاعات نکنیم، باید بگوییم: نقص اطلاعرسانی مسوولان بهدلیل کمبود تحلیلگر و نبود سامانههای تحلیلگری مکانیزه است.
جالب اینكه یکی از وزارتخانههایی که بهوضوح از تحلیلگرانی کارآمد استفاده میکند تا در عرصههای رقابت بینالمللی به موفقیت دست یابد، وزارت ورزش است. سایر وزارتخانهها هم ضرورتا از تحلیلگران ملی و فراملی استفاده میکنند اما نه بهوضوح وزارت ورزش.
اکنون اگر اهمیت و وزنه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را در عصر بیگدیتا با سایر وزارتخانههای کشور مقایسه کنیم، باید اذعان کنیم:
* هیچ وزارتخانهای در کشور به اندازه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در عصر حاضر تعیینکننده و مهم نیست و هیچ نهادی به اندازه وزارت ارتباطات در عصر حاضر از کمبود تحلیلگر و فقدان سامانههای تحلیلگری مکانیزه رنج نمیبرد.
برای رفع کمبود منابع انسانی تحلیلگری در همه نهادهای کشوری و لشگری، این وزارت عتف (علوم، تحقیقات و فناوری) است که بهزودی برای تمام رشتههای مرتبط با فاوا، ظرفیتسازی و برای پرورش صدها تحلیلگر، اقدامی عاجل صورت دهد. اما رفع منابع مکانیزه تحلیلگری، وظیفه همه وزارتخانههایی است که بیگدیتا ذخیره میکنند. هماهنگکننده اصلی در این عرصه نیز شورایعالی و مرکز ملی فضای مجازی است.
آری، امروزه تحلیلکاوی، فرایندی مکانیزه است؛ «مکانیزه» به این معنی که توسط جمعی از متخصصان تحلیلگری به علاوه نرمافزارهای دادهکاوی (متنکاوی و تصویرکاوی) و ماشینهای خودیادگیرنده (Learning Machines) صورت میگیرد. اکنون ما بیگدیتا داریم، ولی در زمینه تحلیل، تحلیلگری و تحلیلکاوی دچار کمبود هستیم.
عصر «بیگدیتا» و چالش کشف الگوهای پنهان در آن
ما از «عصر انفجار دادهها» بهسرعت به «عصر بیگدیتا» گام نهادهایم! استفاده روزافزون از ابزارهای الکترونیکی، رسانهها و شبکههای اجتماعی و دیجیتالیشدن روزافزون فرایندهای اداری و تولیدی باعث شدهاند که روزانه حجم عظیمی از دادهها و اطلاعات توسط کاربران تولید و ذخیره شود.
بر اساس تخمین EPRS (سرویس پژوهشی پارلمان اروپا) حجم اطلاعات تولیدشده در جهان، هر دو سال دو برابر میشود؛ یعنی اگر حجم اطلاعات تولیدشده در جهان در سال 2013، برابر با تخمین EPRS، 4/4 زیتابایت (zettabyte) یا 4/4 تریلیون گیگابایت بود، در سال 2020 به ده برابر آن، یعنی به 44 زیتابایت خواهد رسید. این حجم عظیم از اطلاعات از تعامل کاربران با فضای سایبری تولید میشود، یعنی از طریق کار با وب، تراکنشهای تجاری برخط، فرایندهای دولت الکترونیکی، تعاملات رسانههای اجتماعی، کاربری میلیاردها گوشی تلفن همراه، اعمال برنامههای کاربردی همراه و فعالیت دهها میلیارد حسگر فعال در شبکههای اینترنت چیزها(IoT)، اینترنت اشیا(IoO)، اینترنت دادهها(IoD)، اینترنت انسانها (IoH) و خلاصه: اینترنت همهچیز (IoE) در خانههای سبز و شهرهای هوشمند؛ و در یک کلام: شبکهسازی در بر و بحر و جو!
با روند رو به افزایش تولید دادهها، هزینه ذخیرهسازی دادهها رو به کاهش میگذارد، ولی هزینه استخدام تحلیلگران انسانی و ماشینی، روندی صعودی را طی میکند. در نتیجه، سرمایهگذاری در ظرفیتسازی، پرورش و استخدام تحلیلگران انسانی و ماشینی، نیز روندی رو به افزایش را تجربه خواهد کرد تا جوامع مدرن بتوانند بر بیگدیتای تولیدشده، بهمنظور کشف الگوهای پنهان در درون آنها و درک و استخراج روابطی بامعنی میان آنها، غلبه کنند و به تولید دانش بپردازند.
گسل دیجیتالی فراملی
ما اگر واقعبین باشیم، باید اذعان کنیم که بهدلیل شتاب جوامع مدرن و کثرت موانع رشد در کشور، از همه روندهای مذکور، مگر روند تولید بیگدیتا و ذخیرهسازی آن، فاصله گرفته ایم. این فاصله، همان گسل دیجیتالی عمیقی است که میان کشور ما و کشورهای بهاصطلاح «شمال» رخ داده است و ژرفتر نیز میشود و پل زدن بر آن، وظیفه و چالش بزرگ همه سهمداران جامعه ما: دولت، بخش خصوصی، سازمانهای مردمنهاد، جامعه مدنی و نظام بینالمللی فعال در کشور است.
یک مثال پیش پا افتاده از کمبود تحلیلگر در کشور
مثال برای بیان قصور در تحلیل به علت فقدان پرورش و استخدام تحلیلگر در نظام اداری کشور بسیار است. من اینجا تنها به یک نمونه دمدستی آن در ارتباط با مخابرات و اینترنت بسنده میکنم:
اخیرا رشد 25 درصدی مصرف پهنای باند اینترنت بینالمللی کشور از طرف معاون محترم نظارت و اعمال مقررات در سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی اعلام شد، بدون آنکه تحلیلی از علت یا علل آن ارایه شود. وی گفته بود: «میزان در دسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت» در بازه زمانی منتهی به مرداد سال جاری (1395)، بهطور میانگین ۹۸,۷۵ درصد بوده است. این مقدار نسبت به وضعیت مشابه در سه ماه گذشته منتهی به اردیبهشت ماه بهطور میانگین ۹۴,۱۳ درصد بود که مقایسه این دو مقدار، بهبود پنج درصدی را نشان میدهد.
خوب، من مایلم بپرسم: «میزان در دسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت» یعنی چه؟ آیا این آمار، گویای خود است و نیازی به توضیح، تشریح و تحلیل ندارد؟
وی با اشاره به اینکه «یکی از موارد بااهمیت در حوزه کیفیت، حفظ شرایط پایدار در ورودیهای بینالمللی کشور است»، تاکید داشت: پایش مستمر وضعیت کمی و کیفی پهنای باند از سوی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی بهمنظور افزایش کیفی وضعیت سرویس اینترنت در سطح کشور و در پی آن، افزایش رضایتمندی مشترکان نهایی در سطح کشور انجام میشود.
قبول! این بشارت، اما ناقص بود! زیرا در آن به آمار دو شاخص مختلف اشاره شده، بدون آنکه تحلیلی از علت یا علل بروز آنها ارایه شود. این نوع اطلاعرسانی به قدری ناقص است که کسی غیر از «اندرونیان» نمیتواند آن را تحلیل کند. لذا من اینجا تنها سعی میکنم، گرههای خبر منتشر شده را اندکی باز کنم:
1- در خبر مربوط نخست اشاره شده بود به «پایش مصرف پهنای باند اینترنت» که منظور باید Monitoring Internet Bandwidth Usage باشد که با اندازهگیری ترافیک اینترنت کشور در ماه به دست میآید. از متن خبر میتوان چنین برداشت کرد که ترافیک اینترنت کشور امسال رشد داشته است.
اما بیان صرف رشد 25 درصدی ترافیک اینترنت کشور کافی نیست؛ در کنار این آمار باید تحلیلی از ماهیت و سمت و سوی رشد این ترافیک، ارایه میشد و علت یا علل این رشد نیز تحلیل میشد.
2- سپس در گفتار معاون محترم نظارت و اعمال مقررات در سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی به «درصد دردسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت طی بازه زمانی اردیبهشت 95 تا مرداد 95» اشاره شده بود. اما بهدلیل ترجمه اصطلاح اصلی (Service Availability) به عبارت فارسی «میزان دردسترس بودن سرویس»، چنین ترجمهای اغلب بد فهمیده میشود، زیرا با Service Accessibility اشتباه میشود.
تفاوت availability و accessibility را میتوان با بیان یکی از تجربههای روزمره مردم، درک کرد: در شلوغی و تراکم حضور تعداد بسیار زیادی از کاربران همراه در یک نمایشگاه، آنتن اپراتور فروشنده سیمکارت تلفن همراه، برای عده زیادی از حاضران در محل نمایشگاه،available (موجود) نیست، درحالی که معمولا موقعی که نمایشگاه تعطیل است یا محل مربوط خلوت میشود، برای همه accessible (دسترسپذیر) است! البته available نبودن خدماتی که معمولا دسترسپذیر یا accessible هستند، علل متنوعی دارد، مانند خرابی سامانههای اپراتوری، قطع فیزیکی برق آنتن، وقوع حملات DoS و DDoS به سرورها و خارج از سرویس بودن موقت خدمات بهدلیل تعمیر یا توسعه.
بنابراین، منظور از عبارت «میزان دردسترس بودن سرویس شرکت ارتباطات زیرساخت، در بازه زمانی سه ماهه بهطور میانگین از ۹۴,۱۳ درصد به ۹۸,۷۵ درصد رسید»، این است که موارد قطع سرویس اینترنت شرکت ارتباطات زیرساخت، چند درصد کمتر رخ داده است. همین! اما بیان صرف اعداد و ارقام شاخصها، کافی نیست و در کنار آن حتما باید علل بهبود چند درصدی شاخص availability در بازه زمانی مذکور تحلیل، با استانداردهای جهانی مقایسه میشد.
تحلیل در خدمت موفقیت
اگر کسی را متهم به کتمان اطلاعات نکنیم، باید بگوییم: نقص اطلاعرسانی مسوولان بهدلیل کمبود تحلیلگر و نبود سامانههای تحلیلگری مکانیزه است.
جالب اینكه یکی از وزارتخانههایی که بهوضوح از تحلیلگرانی کارآمد استفاده میکند تا در عرصههای رقابت بینالمللی به موفقیت دست یابد، وزارت ورزش است. سایر وزارتخانهها هم ضرورتا از تحلیلگران ملی و فراملی استفاده میکنند اما نه بهوضوح وزارت ورزش.
اکنون اگر اهمیت و وزنه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را در عصر بیگدیتا با سایر وزارتخانههای کشور مقایسه کنیم، باید اذعان کنیم:
* هیچ وزارتخانهای در کشور به اندازه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در عصر حاضر تعیینکننده و مهم نیست و هیچ نهادی به اندازه وزارت ارتباطات در عصر حاضر از کمبود تحلیلگر و فقدان سامانههای تحلیلگری مکانیزه رنج نمیبرد.
برای رفع کمبود منابع انسانی تحلیلگری در همه نهادهای کشوری و لشگری، این وزارت عتف (علوم، تحقیقات و فناوری) است که بهزودی برای تمام رشتههای مرتبط با فاوا، ظرفیتسازی و برای پرورش صدها تحلیلگر، اقدامی عاجل صورت دهد. اما رفع منابع مکانیزه تحلیلگری، وظیفه همه وزارتخانههایی است که بیگدیتا ذخیره میکنند. هماهنگکننده اصلی در این عرصه نیز شورایعالی و مرکز ملی فضای مجازی است.