در ایران هستند مدیرانی که بدون افساد و با قصد و نیت خیر عمومی، هم علیه تحریمها مبارزه میکنند، هم میتوانند از تهدید تحریمها، فرصت بسازند برای پیشرفتی بالنده و ریشهدار در بخش فاوای کشور.
1- تهدید باگ Y2K و تهدید تحریمها
آنها که باگ Y2Kرا میشناسند و آثار تهدید تحریمها طی 38 سال گذشته در کشور را مطالعه کردهاند، میتوانند تصدیق کنند كه بادمجان بم آفت ندارد! عقبماندهها پوستکلفتتر از نازکنارنجیهای پیشرفته برای تحمل این نوع تهدیدها هستند!
دو تهدید مذکور برای ما از چند لحاظ ویژگیهایی مشترک دارند:
•از لحاظ کشوری که این دو تهدید در آنها همزمان عمل کرده و با هم تجربه شدهاند؛ جمهوری اسلامی ایران.
•از لحاظ مدیریت مخاطرات این دو تهدید در عرصه مخابرات.
مدیریت مخاطرات باگ Y2Kدر دی و آذر سال 1378 را همان مدیری در دست داشت که امروز مدیریت سندیکای مخابرات کشور را در اختیار دارد. او همانطور که در آن زمان با قدرت و بهخوبی عمل کرد، امروز هم میتواند از جایگاهی که دارد بخش خصوصی مخابرات کشور را از خطر فروپاشی ناشی از سوء مدیریت اپراتورهای کشور طی 10 سال اخیر به دلیل استفاده نکردن از ظرفیتهای داخل کشور، نجات دهد و حداقل نگذارد از سراشیبی که در آن به سر میبرد پايینتر رود.
•از لحاظ کمتاثیر بودن هر دو تهدید در جوامع کمترپیچیده و کمترپیشرفته.
در کشوری که در عرصه اقتصاد و بهخصوص در زمینه توسعه سامانههای رایانهای و دیجیتالیسازی بازار و اقتصاد عقبمانده است، رخداد هر دو تهدید بدون شک تخریبهایی غافلگیرکننده به جا میگذارد، اما این تخریبها پراکندهاند و بقای نظام کل را به خطر نینداختهاند.
•از لحاظ تاثیر هر دو تهدید در هوشیارسازی نسبی دیوانداری عمیقا خوابزده کشور.
هیاهوهای رسانههای خودی و بیگانه در مورد ابعاد ویرانگر هر دو تهدید، حداقل تاثیری که داشته این بوده که مدیریتهای بیخیال را اندکی به فکر انداخته است. در مورد تحریمها میتوان گفت: پس از دو سال و اندی هشدار که دو سال نخست آن با سستی و کاستی در درک و اجرای «اقتصاد مقاومتی» گذشته، به علاوه نیم سال جاری که با شعار «حمایت از تولید داخلی» سپری شده، بدون آنکه به نتیجهای ملموس منجر شود، تا حدودی مدیریتهای بیخیال را به فکر کردن واداشته است.
•از لحاظ عدم تاریخنگاری تصمیمها، تجربیات و اقدامات موفق و ناموفق مدیریتها؛ همچنان که آدمهای بیچهره به نقاش نیاز ندارند، مدیریتهای بینظم نیز بیخیال مستندسازی فرایندهای اداریاند، بيشتر دادهها و اطلاعات تولیدشده در اثر تصمیمهای بزرگ را در پایگاه دادههای اداری ذخیره نمیکنند و آن مقداری را که بایگانی میکنند، تاجایی که بتوانند به جریان آزاد نمیاندازند!
•از لحاظ یادنگرفتن مدیریتها از درسهای گذشته خود. بنابراين مدیران هر نسل در مواجهه با دور جدید تحریمها، مجبورند همواره از صفر آغاز کنند!
•از لحاظ نداشتن نظریهپردازانی در دانشگاهها و در مراکز تحقیق و توسعه، برای بررسی علمی انواع راهکارهای پیشنهادشده از سوی صاحبنظران و در نتیجه نرسیدن به اجماع برای ارایه راهحلهای راهگشا برای عبور از تهدیدها.
•از لحاظ نداشتن راهبردهایی مشخص برای تبدیل تهدیدها به فرصتها و پشت سر گذاشتن موفقیتآمیز دوران بحران!
•از لحاظ کلیگویی در باب وحدت و وفاق و توصیه لفظی به برائت از نفاق! توصیههایی که مدتی مخاطبان را دلگرم و آرام میکند، بدون آنکه به خیر عمومی تبدیل شود.
تنها فرقی که تهدید باگ Y2K نسبت به تهدید تحریمهای تاکنونی داشته این است که تهدید باگ Y2K ما را نسبت به مدیریت سامانمند نظام دیجیتالی کشور هوشیار کرد ولی با گذار از آن، صورتمساله نیز تمام شد. تهدید تحریمها اما هیچوقت تمام نشد و مدیران ما را هوشیار نکرد، بلکه با ظهور Solution Providerهای خارجی در بخش فاوای کشور، مهندسان و تولیدکنندگان داخل کشور را بیکار هم کرد. اکنون وقت آن است که به مهندسان و مدیران هوشیار در بخش فاوای کشور برای مقابله پرقدرت با دور جدید تحریمها، بال و پر دهیم برای پروازی بلند و بلندمدت.
2- دو زیربخش متاثر از تحریمها
بخش اقتصاد فاوای کشور را میتوان کلا متشکل از شرکتهای فعال در زنجیره تامین محصولات و خدمات فاوا دانست؛ یعنی شامل همه اعضای دو تشکل بزرگ:
یکی نظام صنفی رایانهای و
دیگری سندیکای مخابرات ایران،
به علاوه چند تشکل کوچک دیگر مانند:
•فدراسیون فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران (با نشانی www.iictf.ir )،
•سندیکای تولیدکنندگان تجهیزات فناوری اطلاعات ایران،
•انجمن واردکنندگان کالا و تجهیزات رایانهای،
• انجمن صنفی بازیسازان ایران،
•اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نرمافزار ایران.
حال اگر بخش اقتصادی فاوای کشور را از لحاظ وابستگی صرف به منابع بیگانه (یا عدم وابستگی صرف به منابع خارجی) دستهبندی کنیم، این بخش به دو زیربخش تقسیم میشود:
•یکی، زیربخشی که اعضای آن به تولید کالا و محتوا و عرضه خدمات طراحی، مهندسی، مشاوره، نگهداری، بهرهبرداری، فراهمسازی راهحلها و اجرای پروژههای فاوا در داخل کشور مشغول هستند و درنتیجه شرکتهایی مبتنی بر واردات صرف نیستند و به تولید داخلی کالا، تامین خدمات و عرضه محتوای بومی مشغولاند؛ این زیربخش را میتوان «زیربخش خوداتکا» نامید؛
•و دیگری، زیربخشی که اعضای آن صرفا کسبوکارهای داخلی واردکننده تجهیزات و خدمات فاوا از خارج به داخل و فروش آنها در بازارهای داخل کشور هستند. این زیربخش را نیز میتوان «زیربخش وابسته به خارج» خواند.
درست است که هر دو زیربخش مذکور در معرض تحریمهای اخیر قرار دارند، اما تفاوتهایی را میتوان در شیوه مواجهه و رفتار آنها، له یا علیه تحریمها مشاهده کرد:
ü«زیربخش وابسته» میتواند از موارد مربوط به استثنائات تحریمها استفاده کند.
استثنائات تحریمها مواردی هستند که در متن تحریمها ذکر شده و شامل اقلامی از تولیدات فاوا هستند که دسترسپذیری شهروندان ایرانی و افراد عادی را به اینترنت، شبکههای ثابت و سیار مخابرات زمینی و ماهوارهای ممکن میسازند.
اعضای «زیربخش وابسته» قادرند کماکان به واردات اقلام مذکور از منابع خارجی ادامه دهند و درنتیجه دچار مخمصه و مخاطرات تحریمها نشوند؛ به شرط آنکه بتوانند فروشنده مناسب، بانک رابط، بیمهگر مربوط و شرکت ترابری محمولهها از خارج به داخل کشور یا از مسیر قاچاق را پیدا کنند.
üولی «زیربخش خوداتکا» برای گریز از آثار سوء تحریمها باید با درایت تمام بکوشد، از «تهدید تحریمها»، «فرصت تحریمها» را بسازد.
3- راههای گریز از آثار سوءتحریمها توسط «زیربخش خوداتکا»
اعضای «زیربخش خوداتکا» بر دو نوعاند:
üشرکتهای داخلی که تحت قرارداد شرکتهای خارجی هستند و برای تولید نرمافزار، دانش و محتوای دیجیتالی سفارش دادهشده از سوی طرف خارجی قرارداد، در داخل کشور فعالیت میکنند. این شرکتهای داخلی با استخدام و به کمک متخصصان داخلی، به اجرای سفارشها مشغولاند، فرآوردههای دیجیتالی تولیدی خود را از طریق اینترنت به شرکت خارجی طرف قرارداد تحویل میدهند و در ازای تحویل بستههای سفارشی، ارز (بیتکوین، دلار یا ین و امثالهم) دریافت میکنند. گاهی وجوه مورد مطالبه شرکت داخلی، از سوی شرکت خارجی به حساب بانکی شرکت داخلی که در خارج از کشور افتتاح شده، پرداخت میشود.
üشرکتهای داخلی که تحت قرارداد شرکتهای داخلی و اپراتورهای بومی فعالیت میکنند، در گذشته یا در حال حاضر به تولید سختافزار، نرمافزار، دانش و محتوای دیجیتالی مشغول بوده یا هنوز مشغول هستند.
نوع اول شرکتهای داخلی که تحت قرارداد شرکتهای خارجی هستند، اگر نقدینگی ریالیشان برای پوشش هزینههای جاری کافی باشد، دغدغهای از بابت تحریمها ندارند!
اما نوع دوم شرکتهای داخلی، یعنی آنهایی که معمولا تحت قرارداد شرکتهای داخلی هستند و برای تولید و مصرف سختافزار، نرمافزار، دانش و محتوای دیجیتالی در داخل کشور فعالیت میکنند، باید برنامههایی مشخص برای مقابله با تحریمها و راهبردهایی مطمئن برای پشت سر گذاشتن تحریمها داشته باشند.
به قول ريیس سندیکای صنعت مخابرات ایران: «اعضای این سندیکا در صورت مشارکت و برنده شدن در مناقصههای داخلی برای اجرا و تحویل پروژههای مخابراتی سفارش دادهشده، با یکی از سناریوهای زیر روبهرو هستند:
üدر حالت اول: اعضای سندیکای صنعت مخابرات ایران نیازی به منابع خارجی ندارند، زیرا تمامي نیازمندیهای پروژه را میتوانند از منابع داخلی تامین کنند؛
üدر حالت دوم، اعضای سندیکای صنعت مخابرات ایران در تولید برخی از اقلام مورد نیاز پروژه، خوداتکا و خودکفا هستند ولی در برخی دیگر، وابسته به خرید تجهیزات از منابع خارجی و وارداتاند و لذا باید به طریقی تحریمها را دور بزنند. این کار شدنی است! شمار شرکتهای خارجی برجستهای که تاکنون نیازهای ارتباطی کشور را تامین میکردند، از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکند. این گزینههای برتر (اصطلاحا Top 5-ها)، به تبعیت از تحریمها بازار ایران را ترک میکنند، اما در بازار جهانی هستند گزینههای دیگری (جزو Top 10-ها یا Top20-ها) کمابیش و کمتر مشهور، گاه بهتر از Top 5-ها یا حداقل در سطح آنها که میتوانند و مایلند نیازمندیهای ارتباطی ما را برآورده سازند ولی تاکنون به دلایلی وارد بازار ایران نشدهاند. لذا برای تامین اقلامی که باید از منابع خارجی تهیه شوند، میتوان این گزینههای جدید جانشین یا جایگزین گزینههای پیشین را یافت و با آنها وارد معامله شد.
üدر حالت سوم، ممکن است در بلندمدت نیازمند انتقال و جذب دانش روز از منبعی خارجی باشیم. در این زمینه نیز میتوانیم از Top 5-ها چشمپوشی کنیم و سراغ گزینهای از میانTop 10-ها یا Top20-ها برويم. این گونه پروژهها را هم میتوانیم با «از پیش آمادهساختن منابع داخلی» برای جذب و رفع موانع انتقال دانش روز به داخل کشور به انجام برسانیم.»