اريك جكسون (Erick Jackson) يك سرمايهگذار حوزه تكنولوژي و رسانه است كه فارغالتحصيل دكتراي مديريت از دانشگاه كلمبيا آمريكا است. وي در مقالهاي در سايت forbes.com جريان اصلي روزنامهنگاري كه باعث شده روزنامهنگاران حوزه فناوري در بيشتر موارد صرفا به تعريف و تمجيد از محصولات فناورانه بپردازند و جنبه انتقادي روزنامهنگاري را فراموش كنند به نقد كشيده و راهكارهايي براي حل اين چالش پيشنهاد داده است.
در اين مطلب سعي كردهام ضمن ارايه نكات و نقطه نظرات اريك جكسون به نوعي نمود مشكلات و چالشهاي مشترك در حوزه روزنامهنگاري فناورانه را در ايران نيز نشان دهم.
جكسون معتقد است كه مطبوعات حوزه فناوري در اين سالها به نوعي دنبالهروي شركتهاي بزرگ فناوري و اخبار مربوط به پهپادها، خودروهاي خودكار و مواردي از اين دست شدهاند. اين مساله البته در كشور ما نيز وجود دارد و نگاهي گذرا به سايتها و کانالهای خبری حوزه ICT و حتي به مقالاتي كه در خبرگزاريهاي ما منتشر ميشود گوياي اين امر است كه بيشتر مطالب رنگ و بوي ترجمه گرفته و به معرفي اختراعات و فناوريهاي جديد پرداخته ميشود. نوعی از روزنامهنگاری که میتوان آن را «روزنامهنگاری کاتالوگی» نام گذاشت که صرفا به ترجمه کاتالوگ محصولات شرکتها (بیتوجه به اغراقهای دروغین آنها) میپردازند.
در اين ميان شايد سوال مهم و اصلي اين باشد كه چرا جريان اصلي روزنامهنگاران حوزه فناوري از انتقاد كردن و نقد رویکردها، روندها و كمپانيهاي بزرگ حوزه فناوري غافل ماندهاند.
تبعات غرقشدگان در فناوری
در سالهاي اخير با وجود حجم بالاي مطالبي كه در حوزه فناوري در رسانهها منتشر ميشود اما كمتر شاهد مطالب انتقادي در خصوص انتقاد به عملكرد كمپاني خاصي در سطح جهان بودهايم. در اين سالها فقط درخصوص دو كمپاني ياهو و اوبر مطالب انتقادي منتشر شده و در خصوص ساير كمپانيهاي جهاني و بينالمللي عمدتا مطلب انتقادي در بعد وسيع منتشر نشده است.
همين نگاه غيرانتقادي در روزنامهنگاري فناورانه باعث شده كه كمپانيهايي مانند اپل خيالشان از عرضه محصولات جديد راحت باشد، چون به اين باور رسيدهاند هر محصولي را كه عرضه كنند بهسرعت مورد تعريف و تمجيد مطبوعات قرار ميگيرد.
در كشور ما نيز همواره اين نگاه غيرانتقادي به محصولات و خدمات جديدي كه به بازار عرضه ميشود وجود داشته است و خبرنگاران ايراني حوزه فناوري عمدتا با آغوشي باز به استقبال انتشار اخبار مثبت از محصولات جديدي همچون ساعتهاي هوشمند گرفته تا تلويزيونهاي سهبعدي رفته و همچنان نیز میروند. اين در حالي است كه حالا گذر زمان اين موضوع را براي ما مشخص كرده كه ساعتهاي هوشمند به سبب نياز مداوم به شارژ و نيز يكسان بودن بسياري از كاركردهايشان با گوشيهاي هوشمند، عملا بيمصرف هستند و تلويزيونهاي سهبعدي نيز بعد از آنكه مشخص شد پس از چند دقيقه استفاده باعث ايجاد سردرد در بيننده ميشوند بهكل كنار گذاشته شدند و ديگر خيلي از برندها آنها را توليد نميكنند.
اگر بخواهيم نگاهي منصفانه داشته باشيم در شركتهاي فناوري هر چقدر هم كه شناختهشده باشند نقاط ضعفي وجود دارد اما جريان غالب روزنامهنگاري در جهان و البته در ايران كمتر در اين حوزه نقش انتقادي خود را نشان داده و اين نقاط ضعف را مطرح كرده است. درواقع روزنامهنگاران و رسانههاي حوزه فناوري به علت شوق زایدالوصفي كه در خصوص فناوريهاي نوين دارند، جذب انتشار اخبار خودروهاي بدون راننده، پهپادها و قابليتهاي گجتهاي جديد شده و از رسالت رسانهاي خود جهت ارايه نقدهاي سازنده و روشنگر باز ماندهاند.
عوامل بیاعتمادی به روزنامهنگاری فناورانه
عوامل مختلفي باعث شده كه روزنامهنگاران حوزه فناوري در ايران و جهان نقش انتقاديشان روزبهروز كمرنگتر شده و ترجيح بدهند از كمپانيهاي بزرگ انتقاد نكنند؛ موضوعی که البته باعث بیاعتمادی بخش زیادی از مخاطبان این رسانهها نيز شده است؛ چراکه مخاطبان حرفهای به مرور دریافتهاند که تمام محصولات در سایتهای حوزه فناوری از قاب یک گوشی گرفته تا پیشرفتهترین فناوریها، همه و همه بدون استثنا عالی و خوب معرفي ميشوند!
اما علت خودداری روزنامهنگاران حوزه فناوری از نگاه انتقادی به این حوزه چیست؟
اول اینکه هيچكس دوست ندارد پيشبيني اشتباهي انجام داده كه بعدا بابت آن شرمنده شود؛ زماني كه اپل اولين فروشگاه خردهفروشي خود را افتتاح كرد، نشريه BusinessWeek پيشبيني كرد كه اپل بهزودي شكست خواهد خورد و پس از موفقيتهاي اپل اين پيشبيني غلط باعث شرمندگي تحريريه اين نشريه شد. از آنجا كه هيچ نشريه و خبرنگاري دوست ندارد ناآگاه به نظر برسد لذا ترجيح ميدهند كه از انجام پيشبيني خودداري كرده و صرفا اخبار را كلمه به كلمه نقل كنند.
خبر ارايه محصول جديد كمپاني «آمازون» در يكي از رسانههاي خارجي اينطور كار شده: Jeff Bezos مالك آمازون محصول جديد خود را معرفي كرد؛ از من نپرسيد كه اين محصول موفق خواهد شد يا خير. ممكن است اين محصول بسيار موفق شده و يا اين طور نشود؛ اين شما هستيد كه بايد تصميم بگيريد.
جالب آنكه بسياري از اين سبك اخبار كه در رسانههاي خارجي قرار داده ميشود بدون كوچكترين تغييري، كلمه به كلمه ترجمه شده و روي خروجي رسانههاي ايراني قرار ميگيرد. به نظر ميرسد جذب مترجماني كه تحصيلات و تجربه روزنامهنگاري ندارند، به جاي خبرنگاران حوزه فناوري در كشور باعث شده كه رسانههاي ايراني در حوزه فناوري بيشتر كاركرد انتشار ترجمه مطالب را داشته باشند و فاقد ديد انتقادي و تحليلي لازم باشند. به اين ترتيب اشتباهاتي كه بعضا تحت تاثير جريان غالب در رسانههاي غربي روي ميدهد بدون بررسي و دقت نظر در ايران نيز بازنشر ميشود.
**نکته دیگری که به ویژه در روزنامهنگاری فناوری ایران مشاهده شده و عامل بیاعتمادی مخاطبان میشود، سن پایین آنها و نداشتن سابقه کار در یک محیط روزنامهنگاری حرفهای است. شاید تعجب کنید اگر به شما بگویم سردبیر برخی از سایتهای پربیننده حوزه فناوری حتی یک روز هم سابقه روزنامهنگاری حرفهای نداشتهاند و صرفا بر اساس علاقه خود و البته جوانانی مشابه خود سایتهای خبری را راهاندازی کردهاند.**
در كل ميتوان گفت انتشار يك خبر يا ترجمه آن بسيار سادهتر از تحليل و تفسير آن است؛ اگر شما يك سايت يا روزنامه داشته باشيد نياز به بازديدكننده و خواننده داريد كه در يك نگاه سطحي به موضوع، لازمه آن انتشار اخبار بيشتر است؛ كاري كه مترجمان در كوتاهترين زمان با ترجمه مطالب سايتهاي خارجي با كمترين هزينه برايتان انجام ميدهند و باوجود آنها نيازي به صرف هزينه اضافي براي تهيه مطالب تحليلي و انتقادي نيست. درواقع در بازي كليك و بازديد سايتهاي خبري حوزه فناوري، مديران مسوول در حال قرباني كردن كيفيت مطالب به قيمت گرفتن بازديدكننده بيشتر هستند.
نقش روابط عمومیها در عقبماندگی روزنامهنگاری فناورانه
حتما دليلي وجود دارد كه Kara Swisher، روزنامهنگار منتقد حوزه فناوري كه از ياهو انتقاد ميكند يك خبرنگار تازهكار 22 ساله نيست. او بيش از 15 سال سابقه كار حرفهاي روزنامهنگاري دارد و مدتها است كه تمام اخبار حوزه فناوري را رصد ميكند؛ در نتيجه بهخوبي ميداند شركتها چگونه كار ميكنند، چه اخباري را سعي ميكنند پررنگتر نشان دهند و سعي دارند چه واقعيتهايي را از مردم و رسانهها پنهان كنند. او بهخوبي ميداند كه وقتي از ابرشركتي مثل ياهو انتقاد ميكند حتما در آينده بهاي آن را خواهد پرداخت و امكان انجام مصاحبه با مديران ياهو و شركت در برنامههاي خبري آنان را از دست ميدهد. با تمام اينها اين خبرنگار با سابقه حاضر به پرداخت چنين بهايي هست و اعتماد بهنفس لازم براي نوشتن يادداشت انتقادي عليه ياهو را دارد؛ اعتماد بهنفسي كه در خبرنگاران تازهكار عموما وجود ندارد و لذا خيلي از آنها حاضر نميشوند چنين بهايي را بپردازند.
در كشور ما نيز مسوولان روابط عمومي بسياري از شركتهاي خصوصي، دولتي و حتي وزارتخانهها در مناسبتهاي مختلف (مراسم رونمايي يك محصول، جشن روز خبرنگار و يا جشن سال نو) با هديه دادن كارتهاي هديه يا با اهداي هداياي غيرنقدي سعي بر اثرگذاري بر خبرنگاران و تشويق آنان به نوشتن مطالب غيرانتقادي و تعريف و تمجيد صرف از شركت يك سازمان خود دارند.
**در اين ميان برخي از خبرنگاران نيز براي آنكه دوست ندارند از دعوت در مراسم بعدي و دريافت هدايا یا امکان مصاحبه و ارتباط با برخی مدیران محروم شوند، ترجيح ميدهند از نوشتن مطالب انتقادي خودداري كرده و با تعريف و تمجيد از مزاياي شركتها فرصتهاي بيشتري براي خود جهت كسب هدايا، رفتن به سفرها و برخی امتیازات دیگر فراهم كنند.**
ميتوان گفت به همين دليل است كه در سالهاي اخير با وجود تخلفات گمركي و گارانتي نامناسب محصولات برخي كمپانيهاي توليدكننده گوشي و محصولات الكترونيكي بسياري از خبرنگاران حوزه فناوري در ايران ترجيح دادهاند از نوشتن مطالب انتقادي عليه شركتهاي فناوري خارجي خودداري كنند. در واقع خبرنگاران حوزه فاوا در ايران ميدانند كه اگر مطلبي انتقادي عليه يك مدیر یا شركت خارجي و داخلی بنويسند روابط عموميها، دور اسم آنها يك خط قرمز كشيده و از ورودشان به برنامههاي خبري آتي و دريافت هدايا جلوگيري ميكنند.
معضل دوشغله بودن روزنامهنگاران
البته در اين ميان نبايد حقوق و درآمد پايين خبرنگاران حوزه فناوري در ايران، نبود امكانات و تسهيلات مناسب از سوي دولت و وزارت فرهنگ براي آنها و امنيت شغلي پايين حرفه خبرنگاري را ناديده گرفت.
يكي از اتفاقات رايج در حوزه خبرنگاري حوزه فناوري آن است كه برخي از خبرنگاران در كنار انجام كار خبري خود در يك رسانه، كار روابط عمومي يكي از شركتهاي بزرگ را به عهده ميگيرند. مثلا در آمريكا بسياري از خبرنگاران حوزه فناوري در عين حال جذب شركتهاي بزرگي مثل گوگل، آمازون يا فيسبوك شدهاند كه همين امر مانع نوشتن مطالب انتقادي عليه اين ابر شركتها ميشود.
در ايران نيز بسياري از خبرنگاران حوزه فناوري دو شغله بوده و در روابط عمومي شركتهاي فناوريمحور از تاكسيهاي اينترنتي گرفته تا واردكنندگان محصولات خارجي فناوريمحور مشغولاند و لذا ترجيح ميدهند در بيشتر موارد صرفا به تعريف و تمجيد پرداخته و از نقد بپرهيزند. همچنين از آنجا كه رسانه آنها احتمالا از شركتهاي اصلي و بزرگ توليدكننده و صادركننده حوزه فناوري آگهي تبليغاتي ميگيرد، لذا ترجيح آنها اين است كه با نوشتن مطلب انتقادي باعث از بين رفتن آگهيهاي رسانه خود نشوند و صدالبته كه در اين ميان فشار مديران مسوول و به تبع آن سردبيران نيز وجود دارد تا مانع نگارش مطالب انتقادي عليه شركتهايي شوند كه به رسانه آگهي ميدهند.
جای خالی روزنامهنگاری تحقیقی
در سالهاي اخير نهتنها در ايران بلكه در دنيا تعداد گزارشهايي كه بر اساس روزنامهنگاري تحقيقي در حوزه خبر فناوري نوشته شده بسيار محدود است و آنطور كه جكسون اعلام كرده حتي تعداد گزارشهاي عميق در حوزه فناوري در كشوري مثل آمريكا كمتر از 5 درصد است.
در سالهاي اخير انتشار اخباري نظير ادعاي ساخت لپتاپ در ايران، ادعاي ساخت گوشي موبايل در ايران و ادعاهاي مشابه زيادي مطرح شده و برآورد بسياري از خبرنگاران حوزه فناوري اين بوده كه در هيچيك از اين موارد توليد صفر تا صدي وجود نداشته و صرفا مونتاژ صورت گرفته است.
اما این در حالی است که همواره برخي شركتها رانتها و تسهيلات ويژهاي با ادعاي توليد محصول فناورانه در داخل كشور دريافت كردهاند. بهجرات ميتوان گفت در چنين بخشهايي از حوزه خبري فناوري در اين سالها نياز وجود روزنامهنگاري تحقيقي بهشدت احساس شده است؛ اما از يكسو به دليل بودجه كم مطبوعات مستقل حوزه فناوري در ايران و از سوي ديگر وابسته به نهادهاي دولتي بودن بسياري از رسانهها و نيز ارتباطات حسنه برخي از خبرنگاران با شركتها اين امر محقق نشده است.
از سوي ديگر نبايد فراموش كرد كه خبرنگاران حوزه فناوري عموما زير 30 سال هستند و در بهترين حالت با يك مدرك ليسانس روزنامهنگاري پا به عرصه خبر فناوري گذاشتهاند و كمترين اطلاعات فني از تكنولوژي دارند؛ لذا نوشتن مطلب نقادانه در اين حوزه براي آنها بسيار دشوار است.
البته نميتوان به خبرنگاران براي اين وضعيتشان ايراد گرفت بلكه به نظر ميبايست مديران رسانهها حداقل پنج درصد فضاي رسانهاي خود را به روزنامهنگاري تحقيقي اختصاص دهند و با كمك كارشناسان برجسته فني و روزنامهنگاران خبره سعي كنند جريان اصلي اخبار حوزه فناوري را بشكنند و رسانه خود را از انتشار صرف اخبار ترجمهاي و تبليغي برهانند. نبايد فراموش كرد كه همواره مردم خواندن مطالب انتقادي كه براساس روزنامهنگاري تحقيقي تهيه شده را به خواندن مطالب تكراري و ترجمهاي ترجيح ميدهند و در نتيجه انتشار چنين گزارشهايي ميتواند سبب شناخته شدن يك رسانه شود.
منبع:
The Problem With Mainstream Tech Journalism And How To Fix It
Eric Jackson
https://www.forbes.com/sites/ericjackson/2015/03/17/the-problem-with-mainstream-tech-journalism-and-how-to-fix-it/#7593e4b122b5