هفته پیش تیم اقتصادی دولت دوازدهم، با همان قول و قرارهای تکراری و کهنه، نو شد!
چهار وزیر جدید در معرفی برنامههای خود به نمایندگان مجلس، به اهم برنامههای انقلابیشان پرداختند و ضمنا به اینترنت، سایت و خدمات الکترونیکی در حد سهچهار عبارت کوتاه، اشارهای گذرا کردند اما هیچ یک از ایشان، درمورد برنامه تکمیل و تحقق "دولت الکترونیکی" در وزارت مربوط لب، تر نکرد؛ بهطوری که برای من این پرسش، پیش آمد که آیا وزرای جدید، از اهمیت راهبردی دولت الکترونیکی و مهمتر از آن، از "زمامداری الکترونیکی" برای توسعه کشور باخبر هستند؟ اگر باخبرند و برنامهای برای تحقق آن ندارند، آیا دولت الکترونیکی و مهمتر از آن، "زمامداری الکترونیکی" را "آهن داغ" و مخاطرهای میدانند که اگر به آن دست بزنند، دست خودشان میسوزد؟ من چون نمیخواهم به نیت پاک چهار وزیر جدید درمورد توسعه کشور، شک کنم، مایلم آنها را غافل از اهمیت راهبردی دولت الکترونیکی برای توسعه کشور قلمداد کنم؛ غفلتی که فرد فردِ اعضای هیات دولت، کم و بیش دچارش هستند.
اگر من و کسانی در سطح من و در سطوحی پایینتر، غافل از اهمیت راهبردی دولت الکترونیکی برای توسعه باشیم و باشند، چندان مهم نیست. مهم این است که هیات وزیران و رییسجمهوری باید اشراف و اعتقاد راسخ به اهمیت راهبردی دولت الکترونیکی و مهمتر از آن، اعتقاد عملی به اهمیت "زمامداری الکترونیکی" برای توسعه کشور داشته باشند. در زیر مایلم (یک بار دیگر، چون قبلا نیز به آن پرداختهام) به مرور تفاوت این دو همیافت بپردازم.
"زمامداری الکترونیکی" و نسبتهای آن به"دولت الکترونیکی"
شاید میپرسید: چه فرق است میان دولت و زمامداری؟ عجالتا در تعریف دولت و زمامداری میتوان گفت: اولی به نهاد حکومت و دومی به شیوه عملکرد نهاد حکومت اطلاق میشود. نگاه کنید به جدول تفاوت میان دولت و زمامداری و میان دولت الکترونیکی و زمامداری الکترونیکی. (البته، در متون فارسی ممکن است بهجای "دولت"، از "حکومت" استفاده کنند که درستش هم همین "حکومت" است؛ و بهجای زمامداری، از واژههای دیگری مانند: حکمرانی، حاکمیت، دولتمداری و راهبری، بهطوری که اگر معادل انگلیسی آن در متن فارسی ذکر نشود، اصلا معلوم نیست که موضوع بحث، مربوط به چیست).
جدول تفاوتهای موضوعی میان دولت و زمامداری و بین دولت الکترونیکی و زمامداری الکترونیکی
دولت: Government
زمامداری: Governance
روساخت
تصمیمات
قواعد
نقشها
اجرا
برونداد
کارکرد
فرایندها
اهداف
عملکرد
تعاون
آثار
دولت الکترونیکی
زمامداری الکترونیکی
خدماترسانی الکترونیکی
تنظیم الکترونیکی جریان کار
برگزاری انتخابات الکترونیکی
بهرهوری الکترونیکی
مشارکت و مشاورت الکترونیکی
پایش الکترونیکی
کنشگری الکترونیکی
اثربخشی الکترونیکی
منبع: Riley 2003b برگرفته از Rowenda Cullen، در مقاله "تعریف دولت انتقالی: دولت الکترونیکی یا زمامداری الکترونیکی، کدام پارادایم ؟"
سپس باید توجه داشت که "دولت الکترونیکی" و "زمامداری الکترونیکی"، پارادایمهایی نوین در ادبیات نظامهای فنی/ اجرایی مبتنی بر فاوا هستند. این را هم در نظر داشته باشید که وقتی از "پارادایم" و "جابهجایی پارادایم" میگوییم، میخواهیم به رویدادی معنوی اشاره کنیم که: بههوش باش، برادر! ورق برگشت!
کشورهایی که خیلی زود با گفتمان "دولت الکترونیکی" و "زمامداری الکترونیکی" آشنا شدند، به پشت سر گذاشتن دولت سنتی و حرکت به سوی دولت الکترونیکی روآوردند. آنها در آغاز صرفا به استفاده ابزاری از فاوا در اجرای فعالیتهای دروندستگاهی و میاندستگاهی دولت پرداختند، اما سپس، متوجه اهمیت مردمسالاری الکترونیکی، مشارکت الکترونیکی، توانمندسازی الکترونیکی و ... شدند و با استفاده از مزیتهای فاوا، گام به گام از دولت الکترونیکی به زمامداری الکترونیکی کوچیدند. ما ایرانیان، اما، با دو دهه دیرکرد، در این عرصه، "دیرآغازکننده" به شمار میآییم، به نظرم، ما باید از ابتدا، گامهای حرکت به سوی زمامداری الکترونیکی را در برنامه جامع دولت الکترونیکی خود منظور کنیم.
در اجرای دولت الکترونیکی و زمامداری دیجیتالی خطا نکنیم!
دولت دیجیتالی و زمامداری دیجیتالی با پیشرفت فاوا، به صورتهای متنوعی مطرح میشوند، مانند: دولت و زمامداری الکترونیکی (eGovernance)، دولت و زمامداری همراه (mGov.)، دولت و زمامداری همهجاگاه (uGov.)، دولت و زمامداری تلویزیونی (tvGov.)، دولت و زمامداری انتقالی (tGov.) دولت و زمامداری ناب (lGov.). کتابِ ICT for Development Policy, Process and Governance (که تا حدودی به ویراستاری من اما توسط سازمان فناوری اطلاعات منتشر شده است) مقوله eGovernance را چنین تعریف میکند: «اجرا و سادهسازی فرایندهای اطلاعرسانی و مبادله اطلاعات، برقراری ارتباطات و انجام انواع تراکنشها در داخل دولت، میان دستگاههای دولتی و شهرداریها، بین این نهادها و شهروندان حقیقی و حقوقی به ویژه بخش خصوصی».
ضرورت کوچکسازی و میزانسازیِ دولت واقعی به کمک دولت الکترونیکی
با اجرای کامل دولت الکترونیکی و پیادهسازی زمامداری الکترونیکی، دولت باید کوچکسازی (downsizing) و میزانسازی (rightsizing) شود. فرض کنید دولت دیجیتالی و زمامداری دیجیتالی قادر باشند نیمی از دستگاههای دولت کنونی را حذف و درنتیجه، نیمی از کارکنان دولت را از شغل فعلی خود برکنار کنند. آیا آقای رییسجمهور و سایر سران نظام، جرأت میکنند عواقب کوچکسازی و میزانسازی دولتِ به شدت متورم و نابهرهورکنونی را بپذیرند؟ عقل سلیم حکم میکند، جرأت کنند، مشاغل جدیدی را بیافرینند و پاسخگوی آثار منفی کوچکسازی و میزانسازی دولت نیز باشند. دولت الکترونیکی و پیادهسازی زمامداری الکترونیکی یعنی حفظ و صیانت از نظام کل! و حفظ و صیانت از نظام کل، برتر از حفظ و صیانت از چند پست و چند مقام زاید و مُخل توسعه نظام کل است!
این نکته را هم فراموش نکنیم که اگر مجریان دولت الکترونیکی، برنامه کار خود را فراقوهای نبینند، دچار خطا میشوند. برای مثال، "صداوسیمای الکترونیکی"، "قوه قضاییه الکترونیکی" و "پارلمان یا مجلس الکترونیکی" نباید جزیرهایسازی شوند و هریک تافتهای جدابافته از دولت الکترونیکی ظاهر شوند، بلکه باید درون یک نظام الکترونیکی واحد، یکپارچه شوند.
خلاصه اجرایی برای «کاردُرستی»
1- دولت الکترونیکی، چون مصداق عملی یکپارچهسازی و نظاممندسازی جامعه اطلاعات کشور است، همه فعالیتهای مربوط به توسعه دولت الکترونیکی باید در یکجا (به عقیده من در) شورای اجرایی فناوری اطلاعات متمرکز شود.
2- هر دستگاه و هر بخش از نظام باید دیجیتالی کردن فرایندها را از خود، در خود و برای خود آغاز کند، تا بتواند آماده پیوستن به NIX (مرکز تبادل اطلاعات دولت الکترونیکی) باشد. لذا هر دستگاه باید برنامه کوچکسازی و میزانسازی اندازه تشکیلات دولتی/حاکمیتی را از خود، در خود و برای خود شروع کند.
3- شورای اجرایی فناوری اطلاعات و سازمان فناوری اطلاعات نیز بایستی اهمیت فعالیتهای خود در راستای توسعه دولت الکترونیکی را درک کنند و آماده ترادیسی (Transformation) باشند. این ترادیسی، نوعی "رفع" است، رفع به معنی هگلی آن: یعنی هم از میان رفتن و هم ارتقاء یافتن!
4- قدرت دولت آینده، برابر است با قدرت در اختیار داشتن ذخیره بزرگدادههای دولت و زمامداری دادههای دولت! بزرگدادههای دولت نیز جایی در فضای NIX نگهداری و بهرهبرداری میشوند! هیچ نظامی این قدرت بزرگ را به یک وزارتخانه نمیسپارد! مدیر دولت الکترونیکی کشور، مدیر دولت برتر در کشور است!
5- چابکسازی نظام، ضروری است. اگر بناست قانون برنامه ششم توسعه در همه وزارتخانهها اجرا شود و تاثیرگذار باشد، حداقل باید به مدت پنج سال، رؤسای "ناوارد" نسبت به برنامههای دولت الکترونیکی، در رأس دستگاههای مجری دولت الکترونیکی ننشینند و مدیران وارد به مسندی دیگر جابهجا نشوند. این درحالی است که با تغییر یک دبیر، یک معاون و یک رییس، معمولا ترمزها به دستور مقام جدید کشیده شده و فعالیتهای جاری تا اطلاع ثانوی متوقف میشوند! چنین اتفاقی نباید دیگر بیفتد!
6- بدیهی است که کندی و دیرکرد فعالیت دستگاهها برای تکمیل و تحقق دولت الکترونیکی، ناشی از نفع مادی و معنوی معدود عناصر کلیدی نظام از وضع کنونی و از عدم تحقق دولت الکترونیکی در نهایت است. مقاومت در برابر اجرای برنامههای دولت الکترونیکی باید نوعی جهل و گونهای از فساد تلقی شود تا هیچ مقامی جلوی پیشرفت و تکمیل دولت الکترونیکی را نتواند که بگیرد.
7- انقلاب آرام اما واقعی برای اصلاح نظام کل و برای رسیدن به توسعه همگن، همانا تحقق کامل دولت الکترونیکی است، نه جابهجایی چند وزیر! تحقق کامل دولت الکترونیکی نیز رویکردی مانا ولی پویا است!