همزمان با رشد استفاده از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها در ایران شاهد افزایش هشدارها درباره تهدیدها و مضراتی که اینگونه شبکهها به همراه دارند هستیم و تقریبا روزی نیست که صفحات رسانهها خالی از نکته هشدارآمیزی درباره تبعات استفاده افراطی از این شبکهها باشد اما اینکه تا چه حد این هشدارها توانسته بازدارنده و پیشگیرانه باشد، واقعیت ملموس و آمارها گویای چیز دیگری است.
بررسیهای پژوهشگری که اخیرا در یکی از نشستهای مرتبط با شبکههای اجتماعی اعلام شد نشان میدهد که روند عضویت کاربران ایرانی در رسانههای اجتماعی از الگوی مشابه غربی تبعیت میکند اما با تاخیری بیش از پنج سال، به این معنی که عضویت ایرانیان در شبکههای اجتماعی با سرعتی کمی بیشتر، دارای مشابهتی در گسترش نفوذ با کشورهای توسعهیافته است.
چرا دیر به قافله میرسیم؟
این تاخیر ۵ ساله بیشتر به شیوه استفاده از شبکههای اجتماعی و محتوایی که بر این بستر منتقل میشود برمیگردد و در حالی که این شبکهها در کشورهای غربی به حوزه خدمات الکترونیک و تجارت شیفت کردهاند در کشور ما آمارها بر دوش محتوای شخصینگاری و فردمحوری و بعضا هجو و هزل پیش میرود.
در این میان انتشار محتوای غیرمعتبر و مغایر با هنجارهای اعتقادی و اجتماعی، ایجاد هویتهای جعلی و سوءاستفاده از هویت دیگران، بزهکاری و کلاهبرداری، کاهش شدید روحیه مسوولیتپذیری در بین جوانان، کمرنگ شدن ارزشها، تضعیف فرهنگ، رواج سطحینگری فکری، افسردگی و انزوا آسیبهایی است که نسبت به آنها هشدار داده میشود.
هشدارهایی که هر روز تیتر میشوند
«شبکههای اجتماعی عامل افزایش طلاقها شدهاند»، «شبکههای اجتماعی، پیامرسانها و اینترنت باعث افت تحصیلی دانشآموزان شده است»، «شبکههای اجتماعی در کمین خانوادهها» و ...تیترهایی است که همه روزه در برخی رسانهها و به نقل از کارشناسان و گاه مسوولان مطرح میشود.
اعلام هشدار درباره اینکه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میتوانند پیامدهایی همچون ایجاد هویت دوگانه، آسیبهای جبرانناپذیر در روابط زوجین، سردرگمی، استرس، ناامیدی و یأس، بلوغ زودرس و ... را در پی داشته باشد و تاکید بر اینکه حال کنترل و پیشگیری از بروز این آسیبها امکانپذیر و بایدهایی که در این زمینه مطرح میشود.
هشدار درباره اینکه مسوولان هم حتی دچار سردرگمی هستند و تشبیه نوع برخورد ما با شبکههای اجتماعی به این حالت که تصور میکنیم سیل آمده و غرق شدهایم و نمیتوانیم کاری را انجام دهیم و لزوم اعلام زنگ خطر آسیبهای فضای مجازی در رسانههای جمعی، حتی توجه به ابعاد امنیتی موضوع و هشدار نسبت به اینکه بهترین ابزار برای برهم زدن نظم و ایجاد بحران در کشور، شبکههای اجتماعی هستند هم تا به حال نتوانستهای چارهای برای رویکرد افراطی و غیرقابل کنترل به شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی باشد.
فوران نهادهای متولی و فقدان نهادی که باید کارآمد باشند
این دغدغهها حتی با وجود نهادهای متعددی که در این حوزه داعیه مسوولیت دارند اما هیچ مرکز مطالعاتی تحقیق گستردهای در این خصوص نکرده است و آنچه اکنون با اطمینان میتوانیم درباره آن سخن بگوییم این است که این مدل اطلاعرسانیها و تکیه به هشدار درمانیها ظاهرا همچنان نتوانسته از گرایش خانوادهها، جوانان و نوجوانان به اینترنت بکاهد و یا در زمینه کنترل و هدایت آن چارهساز باشد و آمارهای رسمی و غیر رسمی نشان میدهد همچنان روند استفاده از ایرانیها از اینترنت رو به افزایش است.
آمارهایی که بالا میروند
مرکز رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد اخیرا آماری در این زمینه ارایه داده که جای تامل دارد. بر این اساس امروز بیش از 40 میلیون گوشی هوشمند در میان مردم وجود دارد، ضریب نفوذ اینترنت در کشور ما حدود 80 درصد است در حالی که ضریب استفاده از اینترنت در دنیا 46 درصد اعلام شده است.
طبق آمار منتشر شده از بین تمام مردم ایران در حدود 53 درصد آنها حداقل در یکی از شبکه های اجتماعی عضویت دارند و همانطور که انتظار می رود این میزان در بین جوانان بیشتر است. آنچنان که مدیر مرکز فناوری و رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد اعلام کرد در ایران حدود 72 درصد از جوانان 18 تا 29 ساله در شبکههای اجتماعی عضو هستند.
**آمارها نشان میدهد ایرانیان در روز حدود 5 تا 9 ساعت از وقت خود را در شبکههای اجتماعی میگذرانند در صورتی که این میزان در دنیا چیزی در حدود 16 ساعت در ماه است. همچنین آمارهای ارایه شده از سوی وزارت کشور نشان میدهد ایرانیان به لحاظ زمانی ۱۳ برابر میانگین جهانی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی حضور دارند.**
آمار دیگری که در یک همایش علمی اخیرا ارایه شده نشان میدهد 53 درصد از مردم ایران حداقل در یک شبکه اجتماعی عضو هستند و بر اساس همین آمار بیش از 40 میلیون ایرانی در تلگرام عضو هستند و نیمی از پهنای باند کشور مصروف همین پیامرسان میشود.
شبکههای موبایلی، محیط زیستی رها شده
آنچنان که کارشناسان میگویند حالا شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی برای کاربران ایرانی از استفاده برای کسب اطلاع گذشته و در حال تبدیل به محیطی برای زیست است اما تجربه نشان داده که هشدار و انزار و راهکارهایی که از سطح اظهار نظر فراتر نمیرود نتوانسته چارهسازی برای ساماندهی این آشفتهبازار باشد.
حالا با شرایطی مواجه هستیم که حجم اطلاعاتی که کاربر ایرانی در طول روز در پیامرسانهای موبایلی خود در معرض آن قرار میگیرد به شدت افزایش یافته اما اطلاعاتی است که حتی اگر مفید هم هست کاربر مهارت تعمق و تحلیل آن را نخواهد داشت هرچند محتوای رد و بدل شده بیشتر صوت و تصویرهایی است که بیهیچ اندیشهای دست به دست میشوند.
در این میان اما **با وجود تعدد نهادها و دستگاههای تصمیمگیر و اثرگذار در حوزه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، جای خالی پژوهشکدههای راهبردی و آیندهپژوه در این حوزه دیده میشوند. **علاوه بر این شبکههای اجتماعی که محیط زیستی برای کاربران ایرانی شدهاند فاقد محتوایی برای هدایت کاربران هستند و از دل همایشها و وعدهها و جلسات و سخنرانیها تا به حال راهکاری کلیدی برای هدایت این پدیده بیرون نیامده است.
عدم دسترسی به مدیریت شبکههای اجتماعی و اطلاعات ذخیره شده و آنالیز جامع رفتار کاربران، ناتوانی در ایجاد شبکههای بومی و ملی با سطح مقبولیت قابل دفاع در میان کاربران نقاط ضعف دیگری است که متخصصان این حوزه بر آن اذعان دارند و در بسیاری مواقع حذف صورت مساله به دلیل ناتوانی در بهرهوری مناسب از این محیط در دستور کار قرار میگیرد.
حالا اما با شرایطی مواجه هستیم که دیگر صحبت از گشتزنی در اینترنت و وب نیست و صحبت از اعتیاد به وبگردی هم دیگر نمیشود. **شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی راه خود را پیدا کردهاند و بیش از آنچه پیشبینی شود استفاده از آنها در بین ایرانیان گسترش یافته است. یک سوی ماجرا همین واقعیت است و سوی دیگر ماجرا رویکرد هشدار درمانی در سطح جامعه، خانوادهها و حتی مسوولان است. **
در هر حال به نظر میرسد اکتفا به دادن هشدار و آمارهایی برای ترغیب استفاده صحیح از ابزارهای اینترنتی در ایران کارآمدی لازم را نداشته و تجربه حداقل یکی دو سال گذشته که با این پدیده غیر قابل کنترل مواجهیم این را نشان میدهد؛ شاید وقت آن رسیده روش و رویکردهای متفاوت و جامع دیگری در کشور به کار گرفته شود.
همین روزهای اخیر بود که رییس پلیس فتا اعلام کرد در 6 ماهه امسال 63 و نیم درصد جرایم در کشور افزایش یافته است نزدیک به 42 و نیم درصد جرایم در تلگرام اتفاق میافتد. تیتری که رسانهها برای این خبر انتخاب کرده بودند جلب توجه میکرد:« تلگرام مهد جرایم اینترنتی در ایران» . اینکه چطور مهد جرایم به موبایلها منتقل شد و چطور است که در میان تمام کارشناسیها و اظهار نظرها آمارها همچنان بالا میرود نکتهای است که برای حل شدن، راهحلی تازه و اندیشهای جدید را میطلبد.
بررسیهای پژوهشگری که اخیرا در یکی از نشستهای مرتبط با شبکههای اجتماعی اعلام شد نشان میدهد که روند عضویت کاربران ایرانی در رسانههای اجتماعی از الگوی مشابه غربی تبعیت میکند اما با تاخیری بیش از پنج سال، به این معنی که عضویت ایرانیان در شبکههای اجتماعی با سرعتی کمی بیشتر، دارای مشابهتی در گسترش نفوذ با کشورهای توسعهیافته است.
چرا دیر به قافله میرسیم؟
این تاخیر ۵ ساله بیشتر به شیوه استفاده از شبکههای اجتماعی و محتوایی که بر این بستر منتقل میشود برمیگردد و در حالی که این شبکهها در کشورهای غربی به حوزه خدمات الکترونیک و تجارت شیفت کردهاند در کشور ما آمارها بر دوش محتوای شخصینگاری و فردمحوری و بعضا هجو و هزل پیش میرود.
در این میان انتشار محتوای غیرمعتبر و مغایر با هنجارهای اعتقادی و اجتماعی، ایجاد هویتهای جعلی و سوءاستفاده از هویت دیگران، بزهکاری و کلاهبرداری، کاهش شدید روحیه مسوولیتپذیری در بین جوانان، کمرنگ شدن ارزشها، تضعیف فرهنگ، رواج سطحینگری فکری، افسردگی و انزوا آسیبهایی است که نسبت به آنها هشدار داده میشود.
هشدارهایی که هر روز تیتر میشوند
«شبکههای اجتماعی عامل افزایش طلاقها شدهاند»، «شبکههای اجتماعی، پیامرسانها و اینترنت باعث افت تحصیلی دانشآموزان شده است»، «شبکههای اجتماعی در کمین خانوادهها» و ...تیترهایی است که همه روزه در برخی رسانهها و به نقل از کارشناسان و گاه مسوولان مطرح میشود.
اعلام هشدار درباره اینکه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میتوانند پیامدهایی همچون ایجاد هویت دوگانه، آسیبهای جبرانناپذیر در روابط زوجین، سردرگمی، استرس، ناامیدی و یأس، بلوغ زودرس و ... را در پی داشته باشد و تاکید بر اینکه حال کنترل و پیشگیری از بروز این آسیبها امکانپذیر و بایدهایی که در این زمینه مطرح میشود.
هشدار درباره اینکه مسوولان هم حتی دچار سردرگمی هستند و تشبیه نوع برخورد ما با شبکههای اجتماعی به این حالت که تصور میکنیم سیل آمده و غرق شدهایم و نمیتوانیم کاری را انجام دهیم و لزوم اعلام زنگ خطر آسیبهای فضای مجازی در رسانههای جمعی، حتی توجه به ابعاد امنیتی موضوع و هشدار نسبت به اینکه بهترین ابزار برای برهم زدن نظم و ایجاد بحران در کشور، شبکههای اجتماعی هستند هم تا به حال نتوانستهای چارهای برای رویکرد افراطی و غیرقابل کنترل به شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی باشد.
فوران نهادهای متولی و فقدان نهادی که باید کارآمد باشند
این دغدغهها حتی با وجود نهادهای متعددی که در این حوزه داعیه مسوولیت دارند اما هیچ مرکز مطالعاتی تحقیق گستردهای در این خصوص نکرده است و آنچه اکنون با اطمینان میتوانیم درباره آن سخن بگوییم این است که این مدل اطلاعرسانیها و تکیه به هشدار درمانیها ظاهرا همچنان نتوانسته از گرایش خانوادهها، جوانان و نوجوانان به اینترنت بکاهد و یا در زمینه کنترل و هدایت آن چارهساز باشد و آمارهای رسمی و غیر رسمی نشان میدهد همچنان روند استفاده از ایرانیها از اینترنت رو به افزایش است.
آمارهایی که بالا میروند
مرکز رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد اخیرا آماری در این زمینه ارایه داده که جای تامل دارد. بر این اساس امروز بیش از 40 میلیون گوشی هوشمند در میان مردم وجود دارد، ضریب نفوذ اینترنت در کشور ما حدود 80 درصد است در حالی که ضریب استفاده از اینترنت در دنیا 46 درصد اعلام شده است.
طبق آمار منتشر شده از بین تمام مردم ایران در حدود 53 درصد آنها حداقل در یکی از شبکه های اجتماعی عضویت دارند و همانطور که انتظار می رود این میزان در بین جوانان بیشتر است. آنچنان که مدیر مرکز فناوری و رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد اعلام کرد در ایران حدود 72 درصد از جوانان 18 تا 29 ساله در شبکههای اجتماعی عضو هستند.
**آمارها نشان میدهد ایرانیان در روز حدود 5 تا 9 ساعت از وقت خود را در شبکههای اجتماعی میگذرانند در صورتی که این میزان در دنیا چیزی در حدود 16 ساعت در ماه است. همچنین آمارهای ارایه شده از سوی وزارت کشور نشان میدهد ایرانیان به لحاظ زمانی ۱۳ برابر میانگین جهانی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی حضور دارند.**
آمار دیگری که در یک همایش علمی اخیرا ارایه شده نشان میدهد 53 درصد از مردم ایران حداقل در یک شبکه اجتماعی عضو هستند و بر اساس همین آمار بیش از 40 میلیون ایرانی در تلگرام عضو هستند و نیمی از پهنای باند کشور مصروف همین پیامرسان میشود.
شبکههای موبایلی، محیط زیستی رها شده
آنچنان که کارشناسان میگویند حالا شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی برای کاربران ایرانی از استفاده برای کسب اطلاع گذشته و در حال تبدیل به محیطی برای زیست است اما تجربه نشان داده که هشدار و انزار و راهکارهایی که از سطح اظهار نظر فراتر نمیرود نتوانسته چارهسازی برای ساماندهی این آشفتهبازار باشد.
حالا با شرایطی مواجه هستیم که حجم اطلاعاتی که کاربر ایرانی در طول روز در پیامرسانهای موبایلی خود در معرض آن قرار میگیرد به شدت افزایش یافته اما اطلاعاتی است که حتی اگر مفید هم هست کاربر مهارت تعمق و تحلیل آن را نخواهد داشت هرچند محتوای رد و بدل شده بیشتر صوت و تصویرهایی است که بیهیچ اندیشهای دست به دست میشوند.
در این میان اما **با وجود تعدد نهادها و دستگاههای تصمیمگیر و اثرگذار در حوزه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، جای خالی پژوهشکدههای راهبردی و آیندهپژوه در این حوزه دیده میشوند. **علاوه بر این شبکههای اجتماعی که محیط زیستی برای کاربران ایرانی شدهاند فاقد محتوایی برای هدایت کاربران هستند و از دل همایشها و وعدهها و جلسات و سخنرانیها تا به حال راهکاری کلیدی برای هدایت این پدیده بیرون نیامده است.
عدم دسترسی به مدیریت شبکههای اجتماعی و اطلاعات ذخیره شده و آنالیز جامع رفتار کاربران، ناتوانی در ایجاد شبکههای بومی و ملی با سطح مقبولیت قابل دفاع در میان کاربران نقاط ضعف دیگری است که متخصصان این حوزه بر آن اذعان دارند و در بسیاری مواقع حذف صورت مساله به دلیل ناتوانی در بهرهوری مناسب از این محیط در دستور کار قرار میگیرد.
حالا اما با شرایطی مواجه هستیم که دیگر صحبت از گشتزنی در اینترنت و وب نیست و صحبت از اعتیاد به وبگردی هم دیگر نمیشود. **شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی راه خود را پیدا کردهاند و بیش از آنچه پیشبینی شود استفاده از آنها در بین ایرانیان گسترش یافته است. یک سوی ماجرا همین واقعیت است و سوی دیگر ماجرا رویکرد هشدار درمانی در سطح جامعه، خانوادهها و حتی مسوولان است. **
در هر حال به نظر میرسد اکتفا به دادن هشدار و آمارهایی برای ترغیب استفاده صحیح از ابزارهای اینترنتی در ایران کارآمدی لازم را نداشته و تجربه حداقل یکی دو سال گذشته که با این پدیده غیر قابل کنترل مواجهیم این را نشان میدهد؛ شاید وقت آن رسیده روش و رویکردهای متفاوت و جامع دیگری در کشور به کار گرفته شود.
همین روزهای اخیر بود که رییس پلیس فتا اعلام کرد در 6 ماهه امسال 63 و نیم درصد جرایم در کشور افزایش یافته است نزدیک به 42 و نیم درصد جرایم در تلگرام اتفاق میافتد. تیتری که رسانهها برای این خبر انتخاب کرده بودند جلب توجه میکرد:« تلگرام مهد جرایم اینترنتی در ایران» . اینکه چطور مهد جرایم به موبایلها منتقل شد و چطور است که در میان تمام کارشناسیها و اظهار نظرها آمارها همچنان بالا میرود نکتهای است که برای حل شدن، راهحلی تازه و اندیشهای جدید را میطلبد.