داود صفی خانی
بخش پایانی مطالبات محوری از رئیس جمهور را با موضوع پراهمیت سیاست داده محور به پایان میرسانیم.
محمد رضا شعبانعلی مطلبی در مورد اهمیت دادهها در نظام تصمیمگیری دارد او میگوید: وقتی در مدیریت و سیاستگذاری (از فروش و بازاریابی تا مدیریت منابع انسانی و استراتژی و تدوین و اصلاح قوانین) از اهمیت دادهها و استفاده از دادهها در تصمیمگیری حرف میزنیم، باید به خاطر داشته باشیم که دادهها را میتوان در سطوح مختلفی به کار گرفت:
تصمیمگیری با الهام از دادهها (Data-inspired decision making)
تصمیمگیری با توجه به دادهها (Data-informed decision making)
تصمیمگیری مبتنی بر دادهها (Data-driven decision making)
تصمیمگیری با الهام از دادهها یعنی دادهها را میبینید و سپس کنار میگذارید و در تصمیمگیری گوشه ذهنتان قرار دارد.
تصمیمگیری با توجه به دادهها یعنی دادههای در دسترس را به دقت بررسی کرده یا دادههای مورد نیاز را تهیه میکنید. دادهها را کاملاً مد نظر قرار میدهید و در کنارش، تحلیلهای خودتان را هم قرار میدهید و میکوشید بهترین تصمیم را بگیرید. در کشورهایی که ساختار حزبی دارند، انتخاب کاندیدای احزاب برای شرکت در انتخابات معمولاً از این جنس است. ترکیبی از تحلیلهای فردی و دادههای عددی.
در تصمیمگیری مبتنی بر داده، شما حق تصمیمگیری را از خود سلب میکنید و به دادهها میسپارید (با برخی قیدهای کلی). قیمتگذاری بنزین در برخی کشورها و نیز قیمتگذاری جریان برق و گاز بین کشورها نمونههایی از تصمیمگیری مبتنی بر داده است.
در ادامه همین مطلب، اشاره دارد که این بحثها زمانی در دانشکدههای مدیریت مطرح میشد. اما امروزه داده نقش مهمی در سیاست پیدا کرده است:
سیاست دادهمحور یا مبتنی بر داده (Data-driven Politics)
کمپینهای سیاسی دادهمحور (Data-driven Campaigning)
تحلیل عقاید و احساسات سیاسی مردم با دادهها (Political Sentiment Analysis)
برآورد وضعیت فعلی نگرش سیاسی مردم (Nowcasting of Political Ideas)
این مطالب از آنجایی دارای اهمیت ویژه است که به صورت ساختاری رویکرد و نگرش دولتها به مقوله سیاستگذاریها را روشن میسازد مخصوصا که مسعود پزشکیان رئیس جمهور منتخب مدام لزوم شنیدن صدای مردم را جزئی از راهبردهای دولت خود قلمداد میکند.
البته که توجه کلان به دادهها و عملیاتی کردن موثر آن در بستر سیاستگذاریها خارج از شعارهای جذاب، نیازمند اتخاذ رویکردی عملیاتی هست، در واقع در ورای همه شعارهای جذاب، انتظاری که از دولت چهاردهم و شخص رئیس جمهور مطرح است، ترسیم مسیر و فرایند محور کردن این رویکردهاست اینکه قرار است دولت چهاردهم چگونه و برچه اساس و مکانیزمی صدای مردم را در سیاستگذاریها دخالت دهد یا به تعبیر بالا برای تجمیع، پردازش، تحلیل و بهکارگیری دادهها در بطن سیاستگذاریها تمهیدات موثری بکار بگیرد.
یکی از ساختاریترین مشکلات در سیاستگذاریهای پرخطایی که سالها دیدهایم استفاده ابزاری از دادهها بوده است یعنی سیاستمداران کلان همواره به نقش عددی دادهها واقف بودهاند اما هیچ وقت مکانیزم موثری برای جمعآوری دادههای دقیق یا مبتنی بر دادههای واقعی را ندیدهایم و آنچه در این سالها دیدهایم صرفا بازی با اعداد برای اعمال سیاستگذاریهای تحمیلی بوده است به نوعی داده و اعداد ابزاری بوده برای اعمال سیاستگذاریهایی که خواست دولتها بوده نه جامعه!
از این جهت با نگاهی به فرایند قانونگذاری و سیاستگذاریهای کشورهای توسعه یافته میبینیم مکانیزم عملیاتی برای تجمیع و پردازش دادهها برای سیاستگذاریها عملیاتی شده است.
دولت در این کشورها با فراهم کردن کانال مؤثر ارتباطی با جامعه مدنی، مبتنی بر استفاده خلاقانه از فناوری اطلاعات و ارتباطات در راستای حمایت از دموکراسی، مشارکت شهروندان را در تصمیمگیریهای عمومیگسترش میدهند که این اقدامها همراستا با تلاش کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی است. اتحادیه اروپا نیز یک برنامه بلندپروازانه برای «دموکراسی الکترونیکی» تهیه کرده است که شامل دسترسی آنلاین کلیه قوانین اروپا و استفاده از ابزارهای «ایجاد سیاست تعاملی» برای مشاوره آنلاین با ذینفعان در مورد قانون جدید است.
در سطح سوم یعنی مشارکت شهروندان در فرایند تصمیمگیری، در برخی کشورهای منتخب ( برزیل، آمریکا، انگلستان و فنلاند) مشارکت فعال مردم در اصلاح طرحها و لوایح از طریق سایت مجلس یا ارایه پیشنهاد جدید در حوزه قانونگذاری دیده شد که نشان از حد بالای مشارکت مردم در قانونگذاری است. این بخش هنوز در ایران جنبه عملیاتی مؤثر به خود نگرفته است هرچند ابزار الکترونیک آن تا حدودی فراهم شده است.
مخلص کلام اینکه از دولت چهاردهم انتظار میرود با توجه به اهمیت بسیار بالای دادهها برای اعمال سیاستگذاریهای موثر، خارج از شعارها، برای فعلیت بخشیدن به این فرایند رویکردهای سیاستگذاریهای خود را در همه بخشها با اهمیت دادهها تنظیم کند.
به نوعی یک نظم و سیاستگذاری جدیدی به نام سیاست داده محور را سرلوحه کار خود قرار دهد، قاعدتا منظور ما از سیاست دادهمحور صرفاً ارائه چند عدد و رقم در تأیید تصمیمها نیست. بلکه پیگیری دائمی دادهها و بررسی تأثیرپذیری شاخصها از رفتارهای سیاسی سیاستمداران و تصمیمهای آنهاست. در واقع ایجاد یک نظام کارآمد، پایش و ارزیابی مستمر و توجه تمامی ارکان به اهمیت آن و بهکارگیری مستمر و عملیاتی کردن آن در بستر رگولاتوریها و سیاستگذاریهای خرد و کلان.
بدیهی است نبودن این دادهها، سیاستگذاران را به افرادی کور و کر تبدیل میکند که توانایی درک، مشاهده و تشخیص محیط خود را ندارند و نتیجه این فرایند گسست و شکافی عمیق بین دولت و مردم خواهد شد که خود اجرای هر گونه سیاستگذاری را با دشوارهای مضاعفی روبرو خواهد کرد.