عصر ارتباط – عباس پورخصالیان – مارشال مکلوهان میگفت: همه چیز یک سیستم است [مأخذ: https://www.scottmiker.com/everything-is-a-systemhttps://de.wikipedia.org/wiki/Franz_Poland].
چند روز پیش، روز سیام تیر امسال، یکصدودهمین سالگرد روز تولد مارشال مکلوهان بود. او که در دسامبر 1980 چشم از جهان فروبست، مجموعهای بدیع و ارزشمند از اندیشههای خود را در قالب رساله، کتاب و مصاحبه برای ما به جا گذاشت که اغلب آنها در مورد فلسفه رسانه، نظریه رسانه و رسانهشناسی هستند. گوشههایی از نظریات وی در ایران (و در کشورهای دیگر) تا کنون کم و بیش مورد بحث قرار گرفته، اما به چند لحاظ، کلیت سیستم فکری او آنچنان که بایسته و شایسته مقام عظیم اوست، در ایران هنور باز و مطرح نشده است.
– یکی به این لحاظ که از میان همه آثار مارشال مکلوهان تنها کتاب درک رسانه گویا در دانشکده سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به فارسی ترجمه شده اما به بازار عرضه نشده و اگر عرضه شده، حتی نسخهای از آن در در دسترس نیست، نه در بازار و نه در کتابخانه سازمان صداوسیما.
– دوم به این لحاظ که مارشال مکلوهان عمده فلسفه رسانه و نظریه رسانه به شدت اومانیستی خود را، در پسِ خاکستر جنگ دوم جهانی، بخصوص در اواسط قرن بیستم تدوین و منتشر کرد، آن هم در زمانی که رسانه رادیو و سپس تلویزیون، مغولوار هجوم آورده و همه را مقهور قدرت خود کرده بود؛ در چنین وضعی، رسانهپژوهی انتقادی مارشال مکلوهان نه تنها محلی از اِعراب نداشت، بلکه مطالعاتی بازدارنده و مزاحم برای بازار تبلیغات به حساب میآمد و از این رو تا مدتها کسی غیر از مارشال مکلوهان و برخی از شاگردانش در کانادا به نظریه رسانه نپرداخت؛
– سوم به این لحاظ که بیان وی در مورد صنعت و فناوری رسانه، نه تنها غیر فنی، بلکه شاعرانه، ادیبانه، و فیلسوفانه بود و مملو از استعاره، تمثیل و اصطلاحات فاخر! وی این اصطلاحات را به دقت و با وسواس علمی لازم انتخاب کرده و درست و بجا به کار برده بود، اما درک آنها از سوی عموم نیاز به بحث آزاد طی سالهای بعد داشت و چنین بحثی یا پانگرفت یا پراکنده صورت پذیرفت.
– چهارم به این لحاظ که وی احکام و نظراتش را در قالب کتابهایی میریخت که هریک، از تعدادی نوشتار نسبتا کوتاه و مجزا اما سریال و زنجیرهوار، تشکیل و ترکیب میشد؛ هر نوشتار نیز با خبری از اخبار روز میآغازید و سپس آن خبر، مورد نقد و بررسی و ارزیابی وی قرار میگرفت. لذا آثار مکتوب وی، همه سیستممند (systematic) هستند [به این معنی که در تدوین آنها از روشی ثابت پیروی شده است] اما میراث معنوی وی در عین حال، سیستمی(systemic) هم هست [به این معنی که آثاری الهام گرفته از سیستمهای فکری معینی هستند که عمدتا در قرن بیستم پدیدار شدند].
یکی از مهمترین منابع الهامبخش وی، نظریه سیستمها یا نظریه سیستمهای عمومی منسوب به نیکلاس لومان و لودویگ فون برتالانفی است (که در نمودار به نظریه برتالانفی و درک وی از سیستمِ سیستمشناسی اشاره خواهم کرد).
– پنجم به این لحاظ که در جای جای نوشتار وی، از سوداگری اربابان رسانههای جمعی و از رفتار کاربران آنها انتقاد شده است آنهم با چاشنی طنزی گزنده و افشاگر علیه کارتلهای رادیوتلویزیونی دَمَنده و برآینده در دهههایِ 1960 و 1970 و سالهای بعد.
به پنج لحاظ مذکور (در کنار دلایلی دیگر)، نظرات مارشال مکلوهان و کتابهای وی در زمان حیاتش مورد عنایت دانشگاهیان آمریکایی قرار نگرفت و حتی تحریف هم شدند و شکل تحریف شده آنها، وارد ادبیات دانشگاهی و ژورنالیستی ما هم شد [برای مثال نگاه کنید به مفهوم گزنده دهکده جهانی در نظر مارشال مکلوهان! او پدیده دوری جستنِ خودبهخودی گروه مخاطبان رادیوتلویزیونهای ماهوارهای و زمینی از کهکشان گوتنبرگ و از جامعه جهانی روشنگران آزاداندیش کتابخوان؛ و گردآمدن گلهوار ایشان در جهانهایی کوچک را دهکده جهانی مینامید و شنونده و تماشاگر معتاد به مصرف و تغذیه محتواهای تبلیغاتی رادیوتلویزیونهای ماهوارهای و زمینی را نیز انسان قبیلهای (Tribe man) میخواند].من در این یادداشت میکوشم، تنها به یک جنبه بسیار مهم از میراث نظری مارشال مکلوهان بپردازم که در ایران کمتر به آن پرداخته شده است، یعنی به رویکرد وی به نظریه سیستمهای عمومیو اکوسیستم رسانه!
رویکرد مارشال مکلوهان به نظریه عمومیسیستمها
پیش از جنگ دوم جهانی، در سال 1935 تانسلی (Sir Arthur G. Tansley) سیستمهای زیستشناختی پیچیدهای را که موجودات زنده در آن با محیط فیزیکی خود مرتبط و در تعامل هستند اکوسیستم نامیده بود [رجوع شود به: https://www.sciencedirect.com/topics/agricultural-and-biological-sciences/tansley]. تقریبا همزمان، لودویگ فون برتالانفی نیز نظریه هرمنوتیکی سیستمِ سیستمشناسی خود را فرموله کرده بود.
مارشال مکلوهان با استفاده از آرای این دو دانشمند (و دیگر معاصران)، در خصوص رسانه و کاربرانش چنین بیان میکرد که رسانه به علاوه کاربرانش، اکوسیستمی را تشکیل میدهند که اجزایش بر یکدیگر و بر خود اکوسیستم به عنوان کلیتی واحد تاثیر میگذارند و بالعکس: یعنی اکوسیستمِ رسانه نیز متقابلا بر اجزای تشکیلدهنده خود، بهخصوص کاربران، تاثیرگذار است؛ همه چیز رسانه و درخدمت ارتقای انسان یاExtension of man است و در تحلیل نهایی: هر رسانهای یک سیستم و هرآنچه انسان میبیند و میسازد، سیستم است!
نمودار لودویگ فون برتالانفی درباره سیستم سیستمشناسی
شرح سیستم برتالانفی مفصل است و در این یادداشت نمیتوانم به آن بپردازم، ولی از متن کادرهای تشکیلدهنده این سیستم مشهود است که سیستم، خود سیستممند است و نظریه عمومی سیستمها، همچنین نظریه تفکیک نیز هست، زیرا که هم کائنات را میتوان یک سیستم به شمار آورد و هم اینکه کائنات را میتوان به سیستمهایش تفکیک و تجزیه کرد.
آن یک کلمه مستشارالدوله در برابر این یک کلمه مارشال مکلوهان
دود یکصد سال پیش از انتشار چاپ اول کتابهای مارشال مکلوهان، عصری جدید و دورانی نو برای ایرانیان آغاز شد، آن هم با انتشار کتابی از یوسف مستشارالدوله به نام یک کلمه . منظور از تدوین کتاب یک کلمه ، آگاه کردن ایرانیان از ریشه تحولات جدید در اروپا و آمریکا بود که به زعم مستشارالدوله، ریشه همه تحولات جدید در اروپا و آمریکا تنها یک کلمه و آن یک کلمه همانا قانون است! برای مستشارالدوله و برای ایرانیانِ دو-سه نسل پس از او، هنوز زود بود بفهمند که قانون نیز زیرمجموعهای از سیستم و مندرج در سیستم قانون است و سیستم، به طور کلی بستر همه تحولات تاریخی است. آن یک کلمه مستشارالدوله توانست جامعه قرونوسطایی ایران را تکانی دهد (و به مشروطهخواهی منجر و متحول شود) ولی نتوانست نوزایی ماندگار و پیشروندهای را برای ایران به ارمغان آورد.
روز تولد مارشال مکلوهان، مناسبت خوبی است برای ما تا شاید اندکی به فکر فرو رویم و از خود بپرسیم:
– آیا آن یک کلمه جادویی و رهایی بخش ما، قانون است؟ یا اکوسیستم قانون؟
– و اگر به قول مارشال مکلوهان، همه چیز یک سیستم است، چرا سیستمهای ما، پاشیده و پاشان هستند؟
– آیا به همین دلیل نیست که هنوز با سیستم، مشکل داریم؟ و به همین دلیل نمیتوانیم به درستی سیستمسازی کنیم؟
– وقتی که هیچ یک از معادلهای فارسیسازی شده سیستم (نظام، منظومه، جهاز، دستگاه، سامان، سامانه و همبَست) معنی و مفهوم سیستم را به طور تمام و کمال پوشش نمیدهند، چرا این همه بر مترادفهایی تکیه میکنیم که فقط جنبهای از کلیت مفهوم سیستم را بیان میکنند؟
نظام یا منظومه – تنها ترتیب، ساختار و سلسله مراتبِ اجزای سیستم را بیان میکنند؛
جهاز یا دستگاه – تنها برداشتهایی مکانیکی از سازوکار سیستم را میرسانند؛
سامان (در اصل به معنی مرز) سامانه و پرگال – تنها به مرز محدودکننده و متمایزکننده سیستم از محیط اشاره میکنند؛ [در مورد پرگال توضیح این که پرگال، معادل سیستم در گویش کردی امروز است. منظور از پرگال (در فارسی یا کردی) همان پرگار است. زیرا دو حرف ر و ل که در آواشناسی، همخوانهای روان (Liquid consonants) نامیده میشوند، در بسیاری از واژهها (و در اغلب زبانها) به یکدیگر قابل تبدیل هستند، مثل سوراخ و (بیان عامیانه آن) سولاخ . شایان ذکر است که پرگار یکی از نخستین اختصارات زبان پهلوی میانه است. وسیلهای که نام کنونیاش پرگار است در اصل پرهون نگار [مرکب از پرهون (به معنی دایره) و نگار ] خوانده میشد ولی به مرور زمان به صورت اختصاری کنونیاش: پرگار درآمده است.]
**روش، قاعده یا اسلوب – تنها به متدولوژی و شیوه منطقی برهمکنش اجزای سیستم میپردازد.
**همبست- تنها درکنارهم قرارگرفتن اجزای یک سیستم خاص (در موسیقی) را نشان میدهد. [توضیح اینکه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برای این کاربرد System در موسیقی، همبَست به معنی دو یا چند حامل که به هم وصل و نتهای نوشته شده بر آنها بهطور همزمان اجرا میشود را تصویب کرده است. رجوع شود به صفحه 709 در واژههای مصوب گروه واژهگزینی ، طی سالهای 1376-1385، نشر آثار، تهران 1378، شابک 1-77-7531-964-978].
این مترادفها نمیتوانند به جای سیستم قرار گیرند و معنی و مفهوم همه چیز یک سیستم است را به طور تمام و کمال پوشش دهند!