عصر ارتباط – متهمان نیز با بلوز و شلوارهای آبی راهراه، دستبند به دست و برخی پابند به پا در کنار اموال مسروقه قرار گرفته بودند. برخی هم با توجه به گرمای هوا و تابش آفتاب به سایه پشت بنرها و میزها پناه برده بودند.
همین طور که میزها و کشفیات کلانتریها را نگاه میکنم، یکی از سربازان میگوید: سوژه خوب اگر میخواهی کلانتری ما دارد؛ کلانتری 179.
کنجکاو میشوم، جوانی را نشانم میدهد که در گوشهای در جمع چند مامور پلیس دستبند به دست ایستاده؛ جلو میروم، کارتی که به گردنش آویختهاند نشان از کلاهبرداری اینترنتی دارد. در کارت درج شده که 8 مورد سابقه دارد و 5 مورد را اعتراف کرده.
خودش را حسن معرفی میکند، 40 ساله است و فوق لیسانس ریاضی از یکی از دانشگاههای مطرح تهران دارد.
از تعجب چشمانم گرد میشود، میگویم؛ فوق لیسانس این دانشگاه را داری و حالا به جرم کلاهبرداری دستگیر شدهای؟ میگوید؛ کار نداشتم، کسی نبود راهنماییام کند؛ چاره ای نداشتم.
میگویم: حداقل میتوانستی به چند جا برای استخدام مراجعه کنی یا حتی به صورت خصوصی ریاضی درس بدهی.
جواب میدهد: به چند شرکت از جمله خودروسازها برای استخدام مراجعه کردم، چون پارتی نداشتم هیچ جا کار برایم نبود…زن و بچه دارم.دیگر مجبور شدم ،زدم تو کار پیج و اینستاگرام.
میپرسم یعنی چه کار می کردی؟
به راحتی جواب میدهد: هک میکردم. از 50 میلیون گرفته تا بالا.
میپرسم؛ به خاطر هک که دستگیر نشدی؛ درست است؟
میگوید: الان به خاطر کلاهبرداری خرید اینترنتی دستگیر شدهام.
میپرسم: خودت که سختی کشیدی دلت برای مردم نمیسوخت که پول و مالشان را به سرقت می بردی؟
با قیافه حق بجانب میگوید؛ هر موقع هر کس پولش را لازم داشت به او برمیگرداندم… بعضی وقتها بعد از اینکه اجناس مردم را با رسید یا پیامک بانکی جعلی میخریدم، آنها پیام داده یا میگفتند که پولشان را برای فلان کار احتیاج دارند من هم پول را به آنها برمیگرداندم.
سرهنگ لطیفی سرکلانتر پنجم پلیس پیشگیری در خصوص پرونده حسن میگوید: پس از دریافت خبری در خصوص کلاهبرداری اینترنتی در محدوده خلیج تیم عملیات کلانتری طی قراری صوری با کلاهبردار در خصوص فروش اموال وارد معامله میشود؛ نحوه کلاهبرداری به این نحو بود که این آقا – حسن – با افرادی که در سایتهای شیپور یا دیوار اموال خودشان را برای فروش میگذاشتند، وارد مذاکره میشد و بعد از توافق شماره حساب آنها را میگرفت، در مرحله اول با رسیدساز جعلی، رسید پرداخت پول می فرستاد؛ اینقدر دقیق عمل میکرد که حتی علاوه بر مبلغ مورد توافق مبلغی هم برای انتقال و دریافت وسایل به عنوان هزینه اسنپ میفرستاد تا وسیله را برایش به آدرسی که میگوید بفرستند. اگر فروشنده همان رسید را قبول میکرد که موضوع حل بود، اگر هم قبول نمیکرد، پول را به حسابش میریخت، اما به گونهای که فقط 20 دقیقه پول در حساب فروشنده میماند و بعد الحاقیه خورده و بازمیگشت؛ یعنی حساب فرد را هک میکرد.
بالاخره بعد از قرار صوری پلیس با متهم، خودش سر قرار آمد و دستگیر شد. 8 فقره کلاهبرداری برایش ثبت شده که هر کدام حداقل ارزش 20 میلیونی دارد، اما باید گفت این کلاهبردار یک دزد نخبه است.
…حسن نخبه درسخوانده 7-6 سال است که از طریق هک و کلاهبرداری کسب درآمد میکند. پسرش هم دانشجوی همان دانشگاه برتر شهر تهران است. میپرسم: قرار است پسرت چهکاره شود؟ میگوید: پسرم هم مثل من درسخوان و باهوش است اما حتما در شغلی آبرومند کار خواهد کرد.