عصر ارتباط – فارغ از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری و نگاه سیاسی، آنچه اتفاق افتاد از منظر دیگری قابل بررسی و اهمیت است. این فرایند فرصتی پیش آورد تا وضعیت و توان کشور در تامین نیازهای مدیریتی خود در بالاترین سطح، مورد ارزیابی قرار گرفته و اشکالات آن نمایان شود. تعدادی از مدیران سطوح عالی کشور در ادوار گذشته نزدیک و حتی آنهایی که هم اکنون در پستهای کلیدی در حد ریاستجمهور هستند تایید صلاحیت نشدند، تعدادی هم که هیچ سابقه اجرایی مناسب قابل ارزیابی نداشتند نهایتا در مجموع تعداد محدودی که یا در حال حاضر در جاهای کلیدی مشغول هستند و جایگزین کردن آنها خود برای نظام، کار سادهای نیست یا قد قواره آنها هیچ تناسبی با این جایگاه نداشت ، بهعنوان کاندیداهای ریاستجمهوری معرفی شدند، علیرغم این شرایط بهنظر میرسد برخی از این افراد از لحاظ کیفی از برخی جنبهها از جمله تعهدات اخلاقی، سوابق انقلابی و هوش واستعدادهای ذاتی از ظرفیتهای موجود در اوایل انقلاب یا دوره جنگ تحمیلی بسیار ضعیفتر هستند. تا جایی که برای بسیاری از افراد، انتخاب اصلح متناسب نیازو شرایط کشور به انتخاب ارجح تبدیل شد. پس این انتخابات یک پیام اساسی داشت و آن اینکه برای اداره نظامی که اهداف و داعیه جهانی دارد کادرسازی نشده و اهداف بلند نظام با ظرفیتهای مدیریتی تناسبی ندارد. جابهجایی مدیران در سطوح عالی که در ابتدای دوران مسوولیت قبلی هستند بهترین دلیل این ادعاست . به نظر میرسد درتامین این بخش از نیاز کشور، شیوه کشت دیم و کنترل کیفیت و غربالگری در مرحله استفاده رایج بوده و تصور میشود مدیران عالی خود به خود تولید و تکثیر میشوند و حاکمیت فقط وظیفه ممیزی و تایید و تعیین صلاحیت آنهارا دارد و متاسفانه زمینهسازی پرورش همراه با پایش مدیران بزرگ آینده با سازو کارهای مشخص وظیفه مهمی است که مغفول مانده است. با اصلاح این نگرش، بهعنوان مثال انتخاب 30 استاندار علاوه بر هدف اولیه، در بلند مدت، آغاز فرایند مدیریت شده شناسایی و پرورش حداقل دو کاندیدای بالقوه ریاست جمهوری برای 10 سال آینده از بین آنها محسوب می شود.