عصر ارتباط – مدتی است كه موضوع جوانگرایی در سطوح مدیریتی کشور تبدیل به دغدغه بسیاری از تحلیلگران شده است، اینکه میانگین سن مدیران کشور در مقایسه با معدل سنی کشورهای پیشرفته بالا است. از این رو در دولت گذشته هم گامهایی برای ورود جوانان به بدنه وزارتخانهها و تصمیمگیری کلان برداشته شد. نمونه بارز آن هم به روی کارآمدن آذری جهرمی در قامت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بود. در واقع ایشان بهعنوان جوانترین وزیر کابینه و نماد جوانگرایی در دولت حسن روحانی شهرت یافت.
خارج از بررسی کیفیت مدیریت وزیر جوان در وزارتخانه متبوع که موضوع نوشته ما نیست، سوالی که یک بار دیگر به بهانه جوانگرایی در وزارتخانه ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت سیزدهم مطرح شده است این است که اساسا آیا جوانگرایی و سپردن سکان هدایت مدیریتهای کلان به دست جوانان، ما را به مسیر بهتری هدایت خواهد کرد؟ آیا جوانگرایی به خودی خود، معیاری بر شایستهسالاری است؟ قطعا اينطور نیست اما اگر نیست چرا در کشور ما، جوانگرایی به عنوان یک ارزش دربهدست گرفتن سکان مدیریتها محسوب میشود؟
از نگاه کارشناسان حوزه مدیریت، مولفههای مهمی که برمبنای آن روی کار آمدن مدیران جوان موجه جلوه میکند، به دلیل این است که اصولا تفاوتهای بنیادی در شیوه مرسوم مدیران پیر و جوان وجود دارد که در نظامهای پیشرفته با توجه به این مولفهها، مدیریتهای جوان و پیر ارزیابی و تحلیل میشوند.
چکیده نظر کارشناسان این حوزه حکایت از این دارد که مدیران پیر بالغ بوده و چالشها را بیشتر میبینند و در تکمیل کارها پیشقدم هستند. دیدگاههای بلند مدت در اداره افراد و سیستمها دارند و مسایل را معمولا به شیوه گذشته و حداقل کردن ریسک انجام میدهند
اما در مقابل مدیران جوان رقابتی، نتیجهگرا و فعالتر هستند. سبک باز مدیریت را اختیار میکنند. ریسکپذیر بوده و گرایشات جدید را مورد توجه قرار میدهند ”
در کنار مولفههایی که گفته شد و در اصل در کلیت مبنای تفاوت نظامهای فکری مدیران جوان و مسن است. به نظر می رسد همه این موارد تکمیلکننده و معیار نهایی برای سپردن سکان مدیریتهای کلان محسوب نمیشود.
هر چند به نظر میرسد در کشور ما فرایند روی آوردن به مدیریت جوانها و حتی زنان، رویکردی باورمحور و ساختاری نباشد و بیشتر جنبه نمایشی آن بر تمام این تحلیلها ارجحیت داشته باشد.
شکل درست و سیاست اصولی در انتخاب افراد قطعا ایجاد زنجیره اثرگذار برای حل مشکلات مجموعه تحت مدیریت و خلق کیفیت اثرگذار در بهبود فرایندهای مدیریتی سازمانها است. با این پیشزمینه برویم به سراغ طرح سوال اصلی، با علم به این موارد کارایی مدیران جوان کارسازتر است یا مدیران مسن و پیر؟
از نظر نگارنده، مسیر بهتر و اثرگذار، کنار گذاشتن بحث جوان یا پیر، زن یا مرد بودن مدیریتها است. هر چند جوانگرایی مطلوب است اما قطعا شایستهسالاری و صلاحیت مهمتر است. شایستهسالاری و صلاحیت هم در دل رقابت و کارایی آبدیده شده و تبدیل به معیاری بهتر برای ارزیابی میشود. همچنان که در کشورهای پیشرفته و توسعهیافته توجه جدی به این مقوله، سکانهای مدیریتی را رقم میزند نه صرفا جوان، پیر یا زن و مرد بودن اشخاص !
در واقع صلاحيت و شايستگی از طريق رقابت و كارایی و در فضایی بیطرفانه قابل ارزیابی است در صورت معیار قرار گرفتن صلاحیت و شایستگی ديگر مهم نيست فردی كه مدير میشود جوان است يا پير، زن یا مرد. اما با عمیقتر کردن این فرایند میتوان بهطور سیستماتیک مسیری را باز کرد تا جوانان در فضایی مناسب صلاحیت و شایستگی خودشان را نشان داده و براساس این مولفه مهم، سکان هدایت مدیریتهای کلان را به دست بگیرند نه صرفا با تکیه بر مزیت جوان بودنشان !