هوش مصنوعی به عنوان یکی از جوانترین حوزههای فناوری در حال توسعه است و با ورود به حوزههای مختلف زندگی انسان، چالشهای حقوقی ناشی از آن نیز به وجود آمده است.
گستردگی این بحث به اندازه کلیه اقداماتی است که انسان انجام می دهد و حال هوش مصنوعی به عنوان جایگزین کلی یا جزئی در تصمیم گیری های خرد و کلان مطرح می باشد.
این مقاله به بررسی مختصر چالشهای حقوقی در حوزه هوش مصنوعی میپردازد. بر همین اساس مهمترین جنبه ها و مباحث مطرح در خصوص مباث حقوقی هوش مصنوعی مد نظر قرار گرفته است.در مبحث مسئولیت حقوقی یکی از چالشهای اساسی در حوزه هوش مصنوعی، تعیین مسئولیت حقوقی در صورت خطاها و تصمیمات نادرست است.
با افزایش پیچیدگی الگوریتمها و نسبت دادن برخی خطا ها و جرائم احتمالی از سوی منتقدین به این سامانهها، اهمیت تدوین قوانین دقیق در خصوص مسئولیت حقوقی افزایش یافته است. در این حوزه پیوسته با این سوال روبرو هستیم که اگر هوش مصنوعی مرتکب شبه جرم یا جرمی شود مسئولیت آن با کیست.
در پاسخ سریع و کوتاه ممکن است گفته شود که مسئولیت با سازنده یا استفاده کننده و یا شخصی است که آن را در معرض استفاده گذاشته اما بایستی به خاطر داشته باشیم که در منطق الگوریتم هوش مصنوعی برای شباهت ایجاد نمودن با نحوه عملکرد انسان ما عملا اختیار را برای تصمیم گیری بر عهده هوش مصنوعی گذاشتیم.
لذا نمی توان به سرعت مسئول را تعیین کرد. در مورد حفاظت از حقوق فردی باید این نکته را مورد نظر قرار داد که در گستره هوش مصنوعی، حفاظت از حقوق فردی چالشی است که نیازمند تعادل بین توسعه فناوری و حفظ حقوق و آزادیهای افراد است. مسائلی چون حریم شخصی و استفاده منصفانه از دادههای فردی نیازمند تدابیر حقوقی خاصی هستند.
اخیرا محدودیت های قابل توجهی در آمریکا در خصوص این حوزه و نحوه استفاده از چهره ،صدا و آثار هنرمندان توسط هوش مصنوعی وضع شده که می توان آن را قدم اولیه در مواجهه با سواستفاده از اطلاعات فردی یا با اندکی تسامح نقض حریم خصوصی افراد دانست.
از دیگر حوزه های مهم در خصوص هوش مصنوعی شفافیت و قابلیت تفسیراست.یکی از چالشهای اصلی در حوزه هوش مصنوعی، شفافیت الگوریتمها و قابلیت تفسیر تصمیمات آنهاست. این موضوع به چالش کشیدن اصل عدالت و اعتماد عمومی به سیستمهای هوش مصنوعی میپردازد.
این که هوش مصنوعی از چه روشی برای استدلال بهره می برد می تواند میزان اعتماد به نتیجه را کاهش یا افزایش دهد. در سطح دیگری و در ارتباط با قابلیت تفسیر در هوش مصنوعی نیاز به بررسی های گسترده ای در زمینه استفاده از هوش مصنوعی به عنوان دستیار قضایی برای قضات و وکلا مطرح است.
با توجه حجم گسترده و تنوع دعاوی حقوقی و کیفری و همچنین دعاوی تخصصی مربوط به حقوق گمرکی یا مالیاتی وجود هوش مصنوعی برای تسهیل بررسی دعاوی و دفاع در آن ها می تواند به سرعت و دقت بیشتر در رسیدگی های قضایی منجر شود.
موضوع دیگر مورد توجه در این حوزه قوانین بینالمللی است.با توسعه هوش مصنوعی، نیاز به تدوین قوانین بینالمللی جهت مدیریت چالشهای حقوقی در مقیاس جهانی افزایش مییابد.
تعیین استانداردهای حقوقی بینالمللی میتواند در جلب اعتماد و همکاری بین کشورها کمک کند. همانطور که پرتکل های موجود در شبکه جهانی اینترنت دارای قواعد متحد الشکلی هستند به همین موازات وجود قوانین متحدالشکل ذیل معاهدات بین المللی می تواند بسیاری از چالش ها را بر طرف سازد. البته گام نخست تدوین سیاست های به روز و دقیق تقنینی داخلی با نگاه بین المللی و با در نظر داشت لزوم تعامل با سایر نظام های حقوقی راجع به هوش مصنوعی است.
اگرچه پدیده واحدی کورد بررسی قرار می گیرد اما نگاه ها و رو یکرد های متفاوت و تلفیق نقاط مثبت آن می تواند به روش های پخته تر مبتنی بر سیاست گذاری های داخلی و بین المللی ختم شود. همانطور که هوش مصنوعی به سرعت در حیات انسانی تجسم میشود، چالشهای حقوقی نیز همراه آن پدیدار شدهاند. تدابیر حقوقی دقیق و تعادلی میان توسعه فناوری و حقوق افراد میتواند به جامعه برای پذیرش بهینه از هوش مصنوعی آمادگی بخشد.
همراه با پیشرفت روز افزون در این حوزه ممکن است چالش های جدیدی پدیدار گردد. این چالش ها در هریک نظام های حقوقی شکل منحصر به فرد خود را دارد اما به نظر می رسد همکاری بین المللی با نگاه توسعه متوازن می تواند باعث هم افزایی و رفع مشکلات و موانع استفاده و درنتیجه شکوفایی این حوزه گردد.
نگارنده : میلاد مهرنوش وکیل پایه یک دادگستری