عصر ارتباط – طی چند سال اخیر سازمانها و ارگانهای مختلفی در کشور ما سعی داشتند به موضوع «حمل و نقل هوشمند» ورود پیدا کنند، اما نه در قالب پروژههای شهر هوشمند. سازمانهایی نظیر ناجا، در این حوزه، اقداماتی در بحثهای امنیت جادهها، دوربینهای امنیتی و ترافیکی، اعمال جریمه خودروها در سطح شهرها انجام دادهاند تا امنیت، کنترل ترافیک و مباحث جریمه رانندگان متخلف را اعمال كنند، اما موضوع حمل و نقل شهری موضوعی فراتر از این اقدامات است و یک یا دو سازمان متولی برای رسیدن به اهداف اصلی، كافي نیستند. سازمانهایی نظیر کنترل و ترافیک و شهرداریها در این حوزه سهم دارند و امروزه چندین سازمان دیگر نیز در این حوزه فعالند، اما متمرکز نیستند. خوشبختانه در تهران و چند کلانشهر دیگر، اتاق کنترل ترافیک و اتاقهای هوشمند امنیتی وجود دارد که توسط دوربینها، وضعیت ترافیکی و امنیت جادهها را رصد میکنند و ایستگاههای اتوبوس تقریبا به شکل هوشمند درآمدهاند. اتوبوسها به صورت هوشمند در ایستگاهها حضور پیدا میکنند و در زمانبندیهای مشخص به جابهجایی مسافران میپردازند. بلیتهای کاغذی جای خود را به بلیت الکترونیکي دادهاند و این اقدامات در راستای هوشمندسازی شهرها و کلانشهرهای ایران است. اما در مفهوم کلی هنوز برنامه کلان و جامعی از بابت کنترل هوشمند شهری و برونشهری در کشور وجود ندارد و این به دلیل خلأ متولی یکسان برای رسیدن به اهداف حمل و نقل هوشمند است. در این میان سازمانها و ارگانهای متعددی بنا به نیاز خود دست به اقداماتی میزنند، اما چون برنامهریزی مشخص و بینسازمانی وجود ندارد، بعضا کارها به صورت موازی صورت میگیرد. همچنین آنها در وضع قوانینی که با یکدیگر تداخل دارند و درگیرند و در این شرایط لزوم به وجود آمدن سازمانی متولی بیش از هر زمان دیگری در کشور ما احساس میشود تا بتوانند حمل و نقلها را در هر سطحی متمرکز و کنترل كنند و ارايه خدمات از فیزیکی به مجازی تغییر شکل دهد. ناگفته نماند در حمل و نقل برونشهری کارهایی صورت گرفته و روی کامیونها سیستم رصد وجود دارد و میتوانند از داخل مرکز کنترل، جادهها را پایش كنند، بارنامههای الکترونیکی صادر میشود وغيره اما بازهم تاکید میکنم، این موارد، یکپارچگی کافی را برای رسیدن به هدف نهایی ندارند. در کشورهای همسایه ما نظیر ارمنستان، قدمهایی برای ایجاد سیستم یکپارچه حمل و نقل هوشمند برداشته شده و دولت سعی دارد به جای اقدامات گسسته و موازی، کارکردن سيستمها را مرتبط کند و ماژولهای مرتبط را پس از آن پایهگذاری كند. اما در ایران قسمت عمده این کار توسط نیروی انتظامی ایجاد شده یا دسترسیهای خاصی برای وزارت کشور، ستاد بحران و سایر نهادها وجود دارد. بیشک ستاد بحران نباید از نظر متولیان این حوزه دور بماند. سیستم هوشمند حمل و نقل شهری میتواند در مواقع بروز حوادث طبیعی و غیرطبیعی، به کمک اين ستاد بيايد تا هنگام بحران، از میزان خسارت و تلفات کاسته شود. اگر در کلانشهری مانند تهران زلزله نسبتا شدیدی بیاید، به دلیل آوار و هجوم مردم به خیابانها، حمل و نقل دچار مشکل جدی خواهد شد و بحث کمک و نجات انسانها توسط نیروهای امداد و آتشنشانی سخت خواهد بود. همچنین این نرمافزار هوشمند با کنترل حمل و نقل، میتواند در شیوع بیماریهای مسری مثل کرونا کمککننده مردم و وزارت بهداشت باشد، اما همه شاهد بودیم که این مشکلات در زمان پاندمی کرونا به خوبی خود را نشان داد. بیشک سیستم حمل و نقل هوشمند باید توسط وزارت کشور و وزارت راه و ترابری که متولی این قضیه هستند، در بسترهای زمینی، ریلی، دریایی و هوایی راهاندازی شود و این وزارتخانهها به صورت متمرکز نظارت و کنترل بر عملکرد سایر دستگاهها، فعالیتهای حمل و نقل هوشمند برای مصرفکنندگان یا بخش خدماتی و کالایی داشته باشند. با توجه به شرایط فعلی کشور ما، باید از ابتدا مهندسی جدیدی با ایدههای جهانی در این حوزه شکل بگیرد و کارهای قبلی برای ساختار جدید بهسازی شوند، ولی چون امروزه هر سازمانی صرفا کار خودش را انجام میدهد و نگاهها به این قضیه بهرهای برای مردم ندارد، تا رسیدن به هدف نهایی و حمل و نقل هوشمند به معنای واقعی، کاری سخت و طولانی مدت در پیش است. به عنوان مثال سیستم عوارض بین شهری که مسوولان باوردارند که کاملا الکترونیکی شده، مردم هنوز نمیدانند عوارضی که از این طریق پرداخت میکنند، صرف بهسازی، توسعه شبکه زمینی و برونشهری شهرها میشود یا خیر؟! یا از آن پول میتوان برای ایجاد سیستم یکپارچه بینشهری استفاده کرد؟! چون درآمدهای این حوزه شفاف نیست، مردم تا جایی که میتوانند از پرداخت این عوارض شانه خالی میکنند و این کار را بسیار دشوار میکند، اما اگر به مردم گفته شود به این دلیل عوارض پرداخت میکنید و مردم متوجه شوند که برای آنها پرداخت این مبالغ راحتی و صرفه بیشتری دارد، قطعا با دولت و ارگانهای ذیربط همکاری بیشتر خواهند داشت.