عصر ارتباط – منظور از «ورژنگذاری» برای مراحل تحقق شبکه ملی اطلاعات این است که مثلا مرحله آغاز عملیات آمادهسازی برای اجرای «شبکه ملی اطلاعات» را «شبکه ملی اطلاعات 0.0» بنامیم و مرحله اجرای Core يا هسته شبکه ملی اطلاعات را «شبکه ملی اطلاعات 1.0» بخوانیم و همینطور الی آخر، فرضا «شبکه ملی اطلاعات 6.0» برای مشخص کردن مرحله اجرای نیازمندیهای برنامه ششم توسعه. به چند دلیل زیر، اضافه کردن شماره «ورژن» در نام «شبکه ملی اطلاعات» نسبت به اسم صاف و ساده «شبکه ملی اطلاعات» ترجیح دارد.
نخست، اصطلاح «شبکه ملی اطلاعات» در دولتهای پیشین آنچنان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و مسخ شده است که صحبت کردن از آن بدون «ورژن»، گمراهکننده گوینده و شنونده است. پس اگر وزیر جدید ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت سیزدهم، شبکه ملی اطلاعات مورد نظرش را (به روایت خودش) اساس، محور و آرایش جدید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دوره جدید مینامد، و تحققش را در تمام لایههای فضای ارتباطی کشور درخواست میکند و مایل است فرمانده میدان ارتباطات کشور باشد و مسوولیت اجرای آن را به عهده بگیرد، بهتر بود بهجای استفاده از اصطلاح صاف و ساده ولی مخدوش شده «شبکه ملی اطلاعات» از نامی ورژنگذاری شده استفاده میکرد که بازتابدهنده مفهوم و مضمون نوین شبکه ملی اطلاعات و منعکسکننده مرحله پیشرفت آن، متناسب با مرحلهای باشد که در دست اجرا است یا اجرا شده است.
اصلا از روز اولی که واعظی، وزیر اسبق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت یازدهم قصد کرد قدمی در راستای تحقق شبکه ملی اطلاعات بردارد، بایستی مراحل تحقق شبکه ملی اطلاعات را «ورژنگذاری» میکرد و مثلا میگفت: «نگارش یکم شبکه ملی اطلاعات» یا «شبکه ملی اطلاعات 1.0» در دست اقدام است. اکنون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت سیزدهم میتواند (به پیشنهاد نگارنده) از ورژنگذاری در نام شبکه ملی اطلاعات برای شفافسازی اقدامات در دست اجرا یا اجرا شده استفاده کند. او اگر این کار ساده را به شیوه پیشنهادی نگارنده یا به شیوهای دیگر که به ذهنش میرسد، انجام ندهد، ناخواسته خود و مخاطبان را گمراه میکند و بر ابهامات موجود در مورد شبکه ملی اطلاعات، میافزاید.
*ضرورت انبارگردانی در مجموعه شبکههای کشور
بهطور کلی به فرایند و نتیجه تعیین نوع و مقادیر موجود در انبارها در پایان هردوره به منظور پی بردن به چیستی و چندی داشتهها و نداشتهها، انبارگردانی میگویند.
از آنجا که معنی کاربردی شبکه ملی اطلاعات در ایران همانا «انبان» و «انبار» و «اجتماع شبکههای ارتباطات الکترونیکی» موجود در کشور، در قالب یک اصطلاح است، پس در آغاز کار وزیر جدید ارتباطات و فناوری اطلاعات، برای او انجام چند اقدام ضروری است:
اقدام نخست: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دستور انبارگردانی در «انبار» یا مجموعه شبکههای ارتباطی موجود در کشور را بر اساس روالی معین هرچه زودتر صادر کنند تا معلوم شود منظور از «شبکه ملی اطلاعات»، جمع جبری همه شبکههای اجتماعی، ارتباطی، مخابراتی، دادهای و اینترنتی از قبل موجود در کشور نیست، بلکه منظور، شبکهای است با ویژگیهای معین و بهطور مشخص مرزبندیشده نسبت به سایر شبکههای کشور.
اقدام دوم: در فرایند انبارگردانی مذکور، شبکههایی که مختص ارتباطات اینترنتی طراحی شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، معین و از دیگر شبکههای ارتباطی جدا دستهبندی شوند.
اقدام سوم: شبکههایی که مختص ارتباطات اینترنتی طراحی نشدهاند ولی با اعمال اقداماتی مناسب، قابلیت برقراری ارتباطات اینترنتی را میتوانند پیدا کنند، مشخص شوند.
اقدام چهارم: گزینش نامی است بامعنا برای اجرای پروژهای که نام قبلیاش «شبکه ملی اطلاعات» بود ولی هیچ وقت اجرا نشد. بدیهی است که نام و مضمون جدید، مثلا «شبکه یکپارچه ملی اطلاعات» یا «شبکه ملی اطلاعاتX.0» باید مورد تصویب رسمی توسط مراجع ذیصلاح کشور قرار گرفته و اجماعی عمومی بر اطلاق آن نام، حاصل شده باشد.
اقدام پنجم: تعیین ویژگیهای مربوط به کاربری، مثل صرفا حاکمیتی بودن شبکه «یکپارچه ملی اطلاعات» یا عمومی بودن کاربری آن، و
اقدام ششم: مشخص کردن نوع طراحی و اجرای آن، به عنوان شبکهای بسته یا نیمهبسته و یا باز، به عبارت دیگر به مثابه اینترانت یا اکسترانت و یا اینترنت.
اقدام هفتم: تعیین مجری شبکه ملی اطلاعات است. باید معلوم شود که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، مجری شبکه ملی اطلاعات است یا وزارت کشور؟ و یا نهادی فرادولتی؟
اقدام هشتم: تشکیل یک PMO در ذیل نهاد مجری شبکه ملی اطلاعات است. در ضمن،PMO بهعنوان دفتر مدیریت پروژههای تحقق شبکه ملی اطلاعات عمل ند. این دفتر باید اقدامهای بعدی در راستای برنامهریزی راهبردی برای تحقق شبکه ملی اطلاعات را بر عهده گیرد.
*کلیگویی در مورد شبکه ملی اطلاعات بس است!
حدود 12سال پیش، موضوع شبکه ملی اطلاعات وارد پیشنویس برنامه پنج ساله پنجم توسعه کشور شد و در دولت دهم خاک خورد، اما در دولت یازدهم ادعا شد که بهطور کامل اجرا شده است. در دولت دوازدهم معلوم شد، اجرای مدعیان، صوری بوده زیرا آنچه اجرا شده، فاقد معماری داده (بخوان «هردمبیل») بوده است. تا حالا هم که سال ۱۴۰۰ خورشیدی است و نوبت به دولت سیزدهم رسیده، هنوز کسی از مقالات رسمی، اعلام نکرده و گزارشی ارايه نداده است که چه اتفاقی افتاده است؟ چه قسمتهایی از شبکه ملی اطلاعات، بد تحقق یافته، کدام قسمتها هنوز اجرا نشدهاند. آیا بنای این شبکه ملی اطلاعات کذا را باید کلنگی و بیبنیان یا سستبنیان دانست و از نو، بهگونهای اساسیتر از پیش اقدام کرد؟
از شواهد و قراین بر میآید که چالشهای اجرای پروژههای شبکه ملی اطلاعات، متعدد هستند و با رجزخوانی و شعار نمیتوان به مقابله عملی علیه این چالشها پرداخت.
به قول ادیب نیشابوری:
عشق، شیریست قوی پنجه و میگوید فاش، هرکه از جان گذرد، بگذرد از بیشه ما!
چالشهای اجرای پروژههای شبکه ملی اطلاعات، شیرهای بیشه جامعه اطلاعات کشور هستند.
آقای وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات!
آیا شما و مدیران مجموعه تحت سرپرستیتان واقعا مردان این بیشه هستید؟
امیدوارم چنین باشید! هرچند یقین ندارم.
در هر صورت، دیگر زمان کلیگویی در خصوص شبکه ملی اطلاعات به پایان رسیده است. به جای وعده و وعید دادن، باید صبورانه و عاشقانه عمل کرد.
تحقق شبکه ملی اطلاعات، کاری شدنی است، اما با تامل کافی و تحمل مصائب بسیار