معاونت توسعه بازارصندوق فناوری شریف:

اقتصاد دانش‌بنیان نیازمند دگردیسی است

  • توسط نویسنده
  • ۲ سال پیش
  • ۰

فرحناز سپهری – مسیر حرکت و خروجی اکوسیستم استارت‌آپی و شرکت‌های دانش‌بنیان پس از گذشت نزدیک به یک دهه انواع حمایت‌ها، معافیت‌ها، تسهیلات و تزریق منابع مالی، همچنان از نظر کارشناسان مختلف محل بحث است و تداوم این رویه، مخالفان و موافقان خاص خود را دارد.
در این میان معاون توسعه بازار صندوق فناوری شریف، با تاکید بر لزوم تداوم این رویه معتقد است بعد از 10 سال از عمر شرکت‌های دانش‌بنیان، نه تنها منابع مالی گسترده‌ای تزریق نشده، بلکه این ارقام اندک و ناچیز هم بوده است. با این حال او نیز با این موضوع مهم موافق است که در این مسیر نیاز به استراتژی‌های بلند مدت و دقیق‌تری داریم.
وی می‌گوید: واقعیت اقتصاد ایران در حال حاضر یک اقتصادکارایی محور است که به دلایل مختلف باید مسیر گذار، تحول و درواقع یک دگردیسی به اقتصاد دانش‌بنیان و خلاق را سریع‌تر بپیماید. این امر نیازمند یک برنامه‌ریزی جدی از سوی متولیان در دولت و مجلس و همکاری بخش خصوصی است؛ تا جایی که سهم اقتصاد دانش‌بنیان را به 30 درصد GDP کشور رساند.
امین رییسی با دفاع از تداوم رشد شرکت‌های حوزه دانش‌بنیان و لزوم رسیدن تعداد آنها به 40 هزار شرکت (یعنی رشد 5 برابری)، بر این باور است که تقریبا یک درصد از GDP یک کشور درحوزه تامین مالی حوزه نوین باید سرمایه‌گذاری شود اما هنوز با این عدد در ایران فاصله داریم.
به گفته وی در ماهیت کارآفرینی و فضای استارت‌آپی در کشور اصلا تبی وجود نداشته که از بین برود بلکه این تب جریان رسانه‌ای و دولتی این حوزه بود که این فضا را متفاوت نشان داده است و فاصله بسیار زیادی داریم تا این حوزه به نقطه معقول خودش برسد.
برای اینکه به آن مرحله برسیم باید حمایت‌های مالی و پشتیبانی به منظور تسهیل فضای کسب و کار توسط بخش دولتی و خصوصی به صورت معقول و کارشناسی شده ادامه داشته باشد و حتی چندین برابر نیز شود.
در همین راستا عصر ارتباط گفت‌وگویی با امین رییسی معاون توسعه بازار صندوق فناوری شریف انجام داده است که در پی می‌خوانید.

برخی معتقدند تب جریان استارت‌آپ‌ها در کشور رو به خوابیدن است و از آن به عنوان پایان حباب هم یاد می‌کنند. نظر شما چیست و آیا به نقطه معقولی در رشد واقعی و نه شعاری و با حمایت‌های مالی و دولتی رسیده‌ایم یا نه؟

به اعتقاد من دنیای امروز، دنیای کارآفرینان است؛ دنیای افرادی خوش‌فکر که می‌خواهند با دیدگاه‌های منحصر به فرد و نوآورانه‌شان دنیا را به چیزی بهتر از آنچه هست تغییر دهند و برای دستیابی به آرمان‌هایشان تیمی ‌پرانرژی و با عزم و اراده فولادین تشکیل ‌دهند. کشور ما هم با چندین سال فاصله از این فضا مستثنا نیست. قطعا در این مسیر پرپیچ و خم کارآفرینی، مشکلات و موانع بسیاری به استقبال کارآفرینان خواهد آمد که در صورت عدم هدایت، می‌تواند آنها و فضای اکوسیستم را به بیراهه بکشاند. به نظر بنده در ماهیت کارآفرینی و فضای استارت‌آپی در کشور اصلا تبی وجود نداشته که از بین برود بلکه این تب جریان رسانه‌ای و دولتی این حوزه بود که این فضا را متفاوت نشان داده است و فاصله بسیار زیادی داریم تا این حوزه به نقطه معقول خودش برسد. برای اینکه به آن مرحله برسیم باید حمایت‌های مالی و پشتیبانی به منظور تسهیل فضای کسب و کار توسط بخش دولتی و خصوصی به صورت معقول و کارشناسی شده ادامه داشته باشد و حتی چندین برابر نیز شود.

مدتی است در ایران هم مانند سایر کشورهای خاورمیانه البته با کمی‌تاخیر، رویدادهای مختلفی در ارتباط با کارآفرینی، استارت‌آپ، سرمایه‌گذاری و امثالهم برگزار می‌شود، نظر شما در خصوص این رویدادها چیست؟

برگزاری این نوع همایش‌ها و سمینارها، اشکالی که ندارد هیچ، خیلی هم خوب است. البته به شرط اینکه، طبل توخالی نباشد و همه این‌ها به موجودیت بزرگ‌تر و مهم‌تر که به نظر من، اکوسیستم کارآفرینی و نوآوری ایران است، کمک کند. به جز انعکاس رسانه‌ای این رویدادها، متاسفانه روش دیگری برای سنجش میزان اثرگذاری آنها نیست و باید معیارهای ارزیابی توسط خبرگان این حوزه، تعیین شود.

آمار نشان می‌دهد که بخش عظیمی ‌از توان و مسیر حرکت شرکت‌ها در اکوسیستم استارت‌آپی کشور، به سمت خدمات واسطه‌گری الکترونیکی چرخیده است و همچنان خبری از استارت‌آپ‌ها به مفهومی‌که در بخش‌های دیگر دنیا به خلق ایده‌های تجاری نو پرداخته و گاه با قیمت‌های نجومی‌نیز خریداری می‌شوند نیست.

اینکه کدام آمار این‌ها را نشان می‌دهد خودش بحثی جداست اما فرض کنیم این آمار درست باشد (شاید در حوزه فناوری اطلاعات) طبیعی است که به این سمت رفته است آیا در بخش حاکمیتی بستری فراهم شده که شرکت‌ها به آن سمت سوق پیدا کنند؟
به نظر من که در بخش‌های دیگر هم ایده و دانش کارآفرینی وجود دارد اما سوال من این است که فضای تجاری‌سازی آنها در کشور از لحاظ ساختاری و اقتصادی وجود دارد؟ برای مثال فکر می‌کنید ایده‌های فنی و مهندسی در حوزه خودرو سازی در کشور وجود ندارد؟ قطعا می‌دانیم هست اما کارآفرینی یا سرمایه‌گذاری هست که وارد بازی از پیش بازنده شوند؟ من اعتقاد دارم که فضای کشور ما مشخص می‌کند که کارآفرینان به کدام سمت سوق پیدا کنند همین‌طور که در چند سال اخیر در زمینه‌های زیست فناوری و مواد شیمیایی رشد‌ قابل توجهی داشته‌ایم. چرا؟ چون بستر را تا حدودی در این زمینه‌ها فراهم کردیم.

با توجه به تداوم تزریق منابع مالی گسترده و متنوع از سوی دستگاه‌های مختلف دولتی به حوزه استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای دانش‌بنیان و نبود استراتژی دقیق و بلند مدت برای هدایت این منابع مالی به سمت نیازهای کشور، به نظر شما روش این حمایت‌ها باید به شکل فعلی تداوم یابد؟ پیشنهاد شما چیست؟

اولا که من کامل مخالفم با این جمله‌؛ منابع مالی گسترده‌ای در این زمینه هنوز بعد از 10 سال از عمر شرکت‌های دانش‌بنیان تزریق نشده. با یک مقایسه ساده با کشورهای دیگر متوجه می‌شویم این ارقام نه تنها گسترده نبوده بلکه اندک و ناچیز بوده البته که من اعتقاد دارم روش توزیع این منابع می‌توانست بهتر و هدفمندتر باشد اما در همین چند سال اخیر با همین منابع اندک رشد شرکت‌های دانش‌بنیان و فناور از لحاظ فروش و اشتغالزایی به چه میزان قابل توجهی بوده است و موفق به تولید در زمینه کالاهای تحریمی‌شده‌اند از کالاهای تجهیزات پزشکی و داروهای خاص گرفته تا محصولات خاص مورد نیاز صنایع نفت و گاز پتروشیمی.
اما آیا این موفقیت‌ها می‌تواند مستمر باشد و به سایر حوزه‌ها هم سرایت کند؟ لذا کاملا موافقم که نیاز به استراتژی‌های بلند مدت و دقیق‌تری داریم. واقعیت اقتصاد ایران در حال حاضر یک اقتصادکارایی محور است که به دلایل مختلف باید مسیر گذار، تحول و درواقع یک دگردیسی به اقتصاد دانش‌بنیان و خلاق را سریع‌تر بپیماید. این امر نیازمند یک برنامه‌ریزی جدی از سوی متولیان در دولت و مجلس و همکاری بخش خصوصی است؛ تا جایی که سهم اقتصاد دانش‌بنیان را به 30 درصد GDP کشور رساند. پس مسلما برای رسیدن به این مهم باید در ساختار تامین مالی این حوزه هم بازنگری و نوآوری داشت.

در کشور ما همچنان برخی استارت‌آپ‌ها با گردش‌های مالی نجومی ‌و نیروی کاری به مراتب بیشتر از شرکت‌های قدیمی، همچنان از عبارت «استارت‌آپ» برای خود استفاده می‌کنند. به نظر شما سقفی که در آن بتوان یک استارت‌آپ را یک شرکت یا حتی هلدینگ اقتصادی در کشور نامید، کجاست؟

واقعیت این است که استارت‌آپ دوره نوزادی یک کسب و کار یا بهتر بگویم استارت‌آپ بودن مرحله کوچکی از چرخه عمر طولانی یک کسب و کار است. به نظر بنده یک استارت‌آپ وقتی موفق به ساخت محصول اولیه یا mvp خود شده مرحله بذری خود را طی کرده و وارد مرحله اولیه ( early stage) شده و در این مرحله استارت‌آپ به درآمدزایی رسیده و در تلاش برای افزایش تعداد مشتریان و حضور قوی‌تر در بازار است و عملا به ثبات روی کسب و کار خودش تمرکز دارد؛ اینجاست که دوره نوزادی آن کسب و کار به پایان رسیده و عملا پایان دوره استارت‌آپی کسب وکار است. حالا با این تفاسیر استفاده برخی از هلدینگ‌های بزرگ اقتصادی که شاید روزی استارت‌آپ بودند از این واژه نه تنها مزیت نیست بلکه برعکس نشان‌دهنده کوچک بودن کسب و کاراست.

امروزه به شکل طبیعی عمده مدیران دولتی برای ارایه گزارش‌ عملکرد و بزرگنمایی دستاوردهای خود، همچنان به حمایت و تبلیغ و کمک به چند استارت‌آپ (در واقع هلدینگ‌های اقتصادی) بزرگ گرایش دارند و به نظر می‌رسد همین امر منجر به کم‌توجهی به استارت‌آپ‌های کوچک و متوسط شده است. پیشنهاد شما برای کمک بیشتر به کسب‌وکارهای کوچک‌تر در این اکوسیستم چیست؟

به طور کلی شرکت‌های این حوزه به لحاظ نوع عمدتا به دو نوع شرکت‌های نوپا، موسوم به استارت آپ‌ها و شرکت‌های کوچک و متوسط (SME)‌ها تقسیم می‌شوند. مورد اول نیاز به سرمایه‌گذاری جسورانه یا منابع حمایتی بلاعوض دارد و دومی ‌نیاز به تسهیلات و ضمانت‌نامه‌های تسهیل شده به علاوه اندکی سرمایه‌گذاری اولیه دارد.
رشد شرکت‌های نوپا موشکی بوده ولی نرخ موفقیت آنها کمتر از 10 درصد است و رشد شرکت‌های کوچک و متوسط از شیب ملایم‌تری برخوردار بوده و نرخ موفقیت آنها بیش از 50 درصد است و به سرمایه‌گذاری اولیه کمتری هم نیاز دارد. پس نتیجه می‌گیریم از هر دو نوع شرکت‌ باید حمایت شود ولی نوع حمایت باید متفاوت باشد، ولی در کل با توسعه کسب‌و‌کارهای کوچک درعرصه تحقیق و توسعه کشور، نوآوری با تکنولوژی پیشرفته تحریک می‌شود و کشور روحیه کارآفرینی را به‌دست می‌آورد، زیرا با نیازهای تحقیق و توسعه خاص خود روبه‌رو می‌شود.

برخی آمار و گزارش‌ها نشان می‌دهد با وجود آمار کمی ‌از میزان و تعداد ثبت شرکت‌های دانش‌بنیان و استارت‌آپ‌ها در کشور، از نظر کیفی اما تناسب کافی در خروجی عملی این آمار در اقتصاد کلان و روزمره زندگی مردم دیده نمی‌شود. نظر شما چیست؟

باید بگویم طبق بررسی و ارزیابی که داشته‌ایم نرخ رشد مرکب سالیانه اقتصاد کشور در 6 سال گذشته 14.6 درصد بوده است و این نرخ برای اقتصاد دانش‌بنیان و خلاق 56.6 درصد بوده است، همچنین نرخ رشد مرکب سالیانه برای اقتصاد دانش‌بنیان در دو سال اخیر بیش از 100 درصد بوده است؛ پس عملکرد شرکت‌ها نسبت به سایر بخش‌های اقتصاد بهتر بوده است اما سهم این شرکت‌ها ازGDP کشور کمتر از یک درصد بوده است، در نتیجه شرکت‌های این حوزه تعدادشان اندک است.
اگر بخواهیم این شرکت‌ها در اقتصاد کلان و زندگی روزمره تاثیر بگذارند حداقل باید سهم آنها ازGDP کشور بین 10 تا 15 درصد باشد. به همین دلیل و با فرض اینکه این رشد‌های سنوات گذشته در این بخش ادامه داشته باشد حداقل طی چند سال آینده تعداد این شرکت‌ها باید به بیش از 40 هزار برسد یعنی رشد 5 برابری.

با تجربه به دست آمده از سال‌های قبل، امروز مهم‌ترین چالش‌ها و موانع توسعه اکوسیستم استارت‌آپ‌ها و اقتصاد دانش‌بنیان در کشور ما چیست و راهکارهای شما چیست؟

مساله تامین مالی و تسهیل آن اگر چه کل مشکل زیست بوم شرکت‌های نوپا نیست ولی بخش قابل توجهی از آن محسوب می‌شود. اگرچه اتفاقات بسیار مناسبی در این بخش رخ داده است ولی هنوز فاصله بسیار زیادی تا ظرفیت‌های کشور داریم. تقریبا یک درصد از GDP یک کشور درحوزه تامین مالی حوزه نوین باید سرمایه‌گذاری شود اما هنوز با این عدد در ایران فاصله داریم.

با توجه به گفته فعالان این حوزه، با اینکه شتاب‌دهنده و صندوق‌های خطرپذیر در سال‌های اخیر در این حوزه توسعه یافته‌اند، اما به دلیل نبود نظرات کارشناسانه و عدم شناخت نسبت به بازار‌های هدف در زمان غربالگری استارت‌آپ‌ها دچار خطا می‌شوند که این باعث هدرفت منابع مالی استارت‌آپ‌ها و در نتیجه عدم رغبت به ادامه کار می‌شود، نظرتان در این باره چیست؟

اگر منظور این است خیلی از استارت‌آپ‌ها از قلم افتادند به نظرم به صورت کلی نمی‌توانیم بگوییم چیزی مغفول مانده چون اگر مناسب بود از دید تیزبین سرمایه‌گذاران دیده می‌شد. اما سرمایه‌گذاران هم محدودیت‌ها و نگرانی‌های خودشان را دارند. برای مثال برخی حوزه‌ها وجود دارد که ذاتا بازار آنها دچار چالش است که اگر زنجیره ارزش آن در کشور توسط بخش دولت مانع‌زدایی و تسهیلگری شود سرمایه‌گذاران به تعداد و مبالغ بیشتری در آن سرمایه‌گذاری خواهند کرد.
از جمله همچنان حوزه فناوری اطلاعات هوش مصنوعی، بازی، انیمیشن، تولید محتوای دیجیتال، برون سپاری فرایندها؛ در حوزه زیست فناوری انواع زیرشاخه‌های آن اعم از تجهیزات، داروها و غذاها؛ حوزه مواد پیشرفته فلزی، شیمیایی و گیاهی و … حوزه‌هایی هستند که همچنان کمتر مبالغ به صورت جدی وارد شده است. ولی موافقم که سرمایه‌گذاران هم باید بپذیرند شرکت‌های حوزه فناوری و تکنولوژی‌های نو در همه کشورها ذاتا دارای بازدهی بالاتر و بالطبع ریسک بالاتری در مقایسه با سایر شرکت‌ها هستند.

در نهایت اینکه کشورهای پیشرو برای حمایت از استارت‌آپ‌ها چه اقداماتی انجام می‌دهند؟

در کل توسعه و رشد مثبت کارآفرینی مانند ایجاد کسب‌وکارهای جدید – ثبت اختراعات به قوانین و سیاست‌های بازی که درکشورها ایجاد می‌شود وابسته است. سیاست‌‌هایی منطبق با آزادی اقتصادی، اشتیاق انجام فعالیت‌های مثبت و سودآوری کارآفرینانه را تشویق می‌‌کند به همین دلیل کشورهای پیشرو سعی کردند در تمام زمینه‌های مربوط فرایند‌ها را برای استارت‌آپ‌ها تسهیل کنند.
مثلا آلمان علاوه بر تشویق و ترویج کارآفرینی در دانشگاه‌ها و سیستم آموزشی سعی بر راه‌اندازی سیلیکون ولی آلمان کرده و از این رو طرح آشنایی کسب‌وکارهای نوپای آلمان با فرهنگ کارآفرینی سیلیکون ولی آمریکا و ایجاد دسترسی به سایر بازارهای بین‌المللی را فراهم می‌کند. یا مثلا فرانسه اعتبار مالیاتی برای حوزه استارت‌آپی گذاشته و به‌طور مثال اتحادیه اروپا قانون ویزای کارآفرینان را برای استفاده هر چه بیشتر از ظرفیت کارآفرینان سراسر دنیا به اجرا گذاشته است.
سنگاپور با امضای توافق تجارت آزاد با کشورهای آ.سه.آن (ASEAN) بازار 600 میلیون نفری را در دسترس استارت‌آپ‌های خود قرار داده است. در کل یکی از گام‌های بسیار مهم توسعه کارآفرینی، بررسی برنامه‌های موفق در سایر کشورهای جهان است.

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *