عصر ارتباط – فرحناز سپهری – صنعت فینتک از جمله صنایع فناورانه در حوزه خدمات مالی به شمار میرود که با توسعه فناوریهای نوین نقشی مهم در افزایش کارایی و کاهش هزینههای موسسات مالی و تسهیل ارایه خدمات در این حوزه دارد. اما با این وجود و در روالی مشابه با دیگر مسایل فناورانه و نوآورانه در کشور، همچنان نبود قانونگذاری درست و برخی بلاتکلیفیهای مقرراتی در این حوزه باعث شده تا فعالان این بخش از این مساله گلهمند باشند و آنطورکه باید به توسعه همه جانبه و سالم این صنعت نینجامد. برای آگاهی بیشتر درباره راهکارها و چالشهای این صنعت در ایران و اینکه چه اقداماتی در سایر کشورهای پیشرو انجام شده است، گفتوگویی با محمدصادق برادران از فعالان اکوسیستم فینتک و استارتآپها که سوابق مدیریتی و تدریس در این حوزهها را دارد، انجام دادهایم.
وی معتقد است صنعت فینتک در کشور ما با وجود فرصتها و ظرفیتهای بزرگی که برای نظام مالی و پولی کشور دارد، با چالشهایی نظیر نحوه مقرراتگذاری دولت در این بخش و معضل نیروی انسانی مواجه است و با وجود پیشرفت سالهای اخیر به واسطه وقوع کرونا، اما همچنان به دلایل مختلف در برخی حوزهها مقاومت وجود دارد. برای مثال، بعضا خدماتی که منجر به شفافیت بیشتر میشود آنطور که باید و شاید، پذیرش ندارد.
به اعتقاد برادران، فعالان و صنعت فینتک ایران برای رسیدن به رشد و بلوغ در سطح عالی، نیاز به ورود به عرصههای بینالمللی دارند.
در ابتدا آمار و گزارشی از آخرین صنعت فينتک ارایه کنید. به نظر شما جایگاه فعلی این صنعت در نظام پولی و بانکی دنیا چگونه است؟
فینتک (FinTech) به معنای نوآوری و تحول فناورانه در صنعت مالی است که میتواند منجر به ارایه محصولات نوین، ایجاد شیوههای جدید درآمدزایی، کاهش هزینه با فرایندهای بهتر و سادهتر، مدیریت ریسک با صرفهتر، تطبیقپذیری کارآمدتر با قوانین و مقررات یا به طور کلی تحول در مدلهای کسبوکار مرسوم شود. البته فینتک چیز جدیدی نیست و در پیشینه صنعت مالی، نوآوریهای فناورانه رخ داده است. از ظهور بازیگران جدید مانند شرکتهای پرداخت الکترونیکی گرفته تا بهکارگیری خودپردازها (ATM) و دستگاههای کارتخوان (POS)، نمونههایی از فینتکهای بودهاند که امروزه به عنوان بدیهیات صنعت مالی شناخته میشوند.
البته فینتک در سالیان اخیر بیش از پیش اهمیت یافته و جریانی از تحولات سریع در صنعت مالی را شکل داده است. این به حدی است که جذابیت فینتک نسبت به سایر حوزههای سرمایهگذاری نیز بسیار بالا برآورد میشود. بر اساس برآورد شرکت KPMG، در سال ۲۰۲۱ سرمایهگذاری جهانی بر فینتک به بیش از ۲۱۰ میلیارد دلار در قالب بیش از ۵۶۸۰ عدد توافق سرمایهگذاری رسیده است. میزان برخی از این سرمایهگذاریها خیلی قابل توجه بود.
مثلا اختصاص حدود ۱۵ میلیارد دلاری شرکت بورس لندن برای اکتساب شرکت رفینیتیو (Refinitiv) که یکی از بزرگترین و پیشرفتهترین ارایهدهندگان خدمات زیرساخت اطلاعات بازار است یا سرمایهگذاری یک میلیارد دلاری در فینتک برزیلی نئوبانک (NuBank) و ۹۰۰ میلیون دلاری در نئوبانک آلمانی N26. همهگیری کرونا هم بهخصوص در بخش خدمات خرد مالی باعث تسریع تحول دیجیتال و توسعه اقدامات فینتکها شد. برای مثال احراز هویت دیجیتال، یکی از حوزههایی بود که با توجه به آمادگیهای نسبی برای توسعه، پذیرش کافی برای آن وجود نداشت اما کرونا در توسعه آن موثر بود.
مهمترین حوزههای خدماتی فینتک که در سالهای اخیر با رشد بیشتری مواجه بودند کدام بخشها بودند؟
فینتک گستره وسیعی دارد و میتوان آن را به حوزههایی همچون پرداخت (PayTech)، بانکداری دیجیتال و نئوبانکها، فناوری بیمه (InsurTech)، تامین مالی و وامدهی نوین، مدیریت ثروت، فناوری تنظیمگری، بلاکچین، کریپتو، و محصولات و خدمات زیرساختی صنعت و … تقسیم کرد. اغلب حوزههای فینتک وضعیت رو به رشدی دارند.
در سال گذشته، گرچه همچنان مانند سالهای قبل، بخش پرداخت بزرگترین حوزه فینتک بود اما حوزههای دیگری هم رشد بالایی کردند. مثلا حوزه «الان بخر بعدا پرداخت کن» که به BNPL معروف است و از ترکیب قابلیتهای بخش پرداخت با وامدهی و اعتبارسنجی دیجیتال شکل گرفته است اخیرا جذابیت بالایی پیدا کرده است. این حوزه کاملا وابسته به توسعه اقتصاد اکوسیستمی و همکاریهای راهبردی بین موسسات مالی و سایر بازیگران دیجیتال مانند خردهفروشیهای اینترنتی است. در این حوزه فینتک کلارنا (Klarna) در سال قبل ۱.۲ میلیارد دلار جذب سرمایه کرد و شرکت پرداختی پیپل، استارتآپ ژاپنی پیدی را با مبلغ ۲.۷ میلیارد دلار اکتساب کرد. اسکوئر هم اعلام کرده قصد دارد اَفترپِی که یکی از استارتآپهای موفق استرالیا است و در همین زمینه فعال است را با مبلغ ۲۹ میلیارد اکتساب کند. اگر این توافق به سرانجام برسد یکی از بزرگترین معاملات در نوع خود در استرالیا خواهد بود. در کشور ما هم این حوزه در حال رشد است.
یکی دیگر از حوزههای جذاب و رو به رشد فینتک، تحولات حوزه کربنکینگها است یعنی سامانههای جامع بانکداری. بانکها در تمام دنیا و در کشور خودمان، برای تحول این سامانهها در فشار بالایی هستند. در دنیا بهخصوص جهت ارتقای تجربه مشتری و همچنین بهبود امکان رابطه با طرفهای سوم و استارتآپها از طریق بانکداری باز و همچنین استفاده از خدمات ابری، این حوزه مورد توجه قرار گرفته است. سال گذشته بانک جیپیمورگان اعلام کرد قصد دارد به پلتفرم سامانه جامع تات ماشین که یک مجموعه انگلیسی است مهاجرت کند که تحول بزرگی در این بانک خواهد بود و نشان میدهد که بانکهای بزرگ و شاخص دنیا هم در این حوزه برنامه دارند و سرمایهگذاری میکنند. در کنار این حوزهها، حوزه تحلیل و داده هم بسیار رو به رشد است و میتواند به تصمیمگیریهای بهتر و سریعتر برای ذی نفعان مختلف صعنت، از مدیران گرفته تا کاربران خدمات مالی منجر شود بهخصوص در حوزه وامدهی، ارایه خدمات بیمهای، شناسایی تقلب و مبارزه با پولشویی. باید اشاره کنم که در سال گذشته، حوزه وامدهی دیجیتال نیز با بیش از دو برابر رشد روبهرو شده است.
نکته مهمی وجود دارد که باید مورد توجه قرار داد. بخش بالایی از سرمایهگذاری بر فینتک در آمریکا صورت میگیرد و در سال گذشته بخش بیشتری از این سرمایهگذاریها به مراحل بالاتر سرمایهگذاری یعنی Late Stage و Pre-IPO اختصاص یافت که نشان از از بلوغ و تشدید رقابت سرمایهگذاری در مراحل بالاتر در حوزه فینتک دارد.
مهمترین راهکارهايي که از سوی دولتها در ارتقاي فناوري خدمات مالي نقش دارند، چیست؟
شاید مهمترین موضوع، شیوه مقرراتگذاری و اعمال آن است. به طور کلی صنعت مالی یکی از سختگیرانهترین صنایع در همه کشورهای جهان است بهطوری که قانون و مقررات بسیاری در این صنعت وجود دارد. این باعث میشود حتی در کشوری مثل آمریکا که فینتک رشد بالایی دارد نظارت دقیق و سختگیرانهای صورت گیرد مثلا سال گذشته فینتک آمریکایی چایم که اخیرا در راند G حدود ۷۵۰ میلیون دلار جذب سرمایه داشته و احتمالا تا انتهای امسال عرضه عمومی میشود را یک نهاد مقرراتی در آمریکا مجبور کرد دیگر از واژه بانک در تبلیغاتش استفاده نکند. اما شیوه اعمال مقررات بسیار مهم است.
قانونگذار طوری باید رفتار کند که به نفع مردم، اقتصاد و صنعت باشد. متاسفانه در کشور ما، گاهی مواجهه قانونگذاران طوری است که جلوی رشد فینتک گرفته میشود. مثلا یکی از حوزههای جذاب فعلی فینتک حوزه کریپتو است، جذابیت این حوزه به حدی است که یک صرافی با عنوان مونپی (MoonPay) در کمتر از دو سال پس از ایجاد آن و فقط در راند A موفق به جذب سرمایه ۵۵۵ میلیون دلاری میشود که یک رکورد در نوع خود است.
اما ما در کشور در این حوزه، همچنان یک ابهام و مقاومتی برای توسعه داریم. بهعلاوه، برخی اوقات در مقرراتگذاری و مدیریت صنعت طوری رفتار کردهایم که گرچه دستاورد داشتهایم ولی کارآمدی آن جای بحث دارد. مثلا در حوزه پرداخت الکترونیکی، رقابت طوری در صنعت شکل گرفت که چندین برابر نیاز واقعی کشور دستگاه کارتخوان وارد یا مونتاژ شد و هنوز هم میشود، یا نتوانستیم به درستی از قابلیتهای پرداختیاران در تحول و به روزرسانی صنعت پرداخت استفاده کنیم.
به نظر شما با این تفاسیر به طور مشخص مهمترین چالشهای صنعت فینتک در ایران چیست؟
چالشهای توسعه فینتک را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، چالشهای طرف عرضه و چالشهای طرف تقاضا. موضوع اشاره شده در مورد شیوه قانونگذاری و نظارت دولت بر صنعت مالی، یکی از مهمترین چالشهای طرف عرضه است. در این زمینه در کشور چالش جدی وجود دارد و ضروری است دولت شیوه قانونگذاری و حاکمیت خود برای توسعه فینتک و به طور کلی صنعت مالی را مورد بازبینی و ارتقا قرار دهد. از چالشهای دیگر که باعث میشود کمیت و کیفیت عرضه فینتک با وضعیت مطلوب فاصله داشته باشد تامین نیروی انسانی متخصص است. این چالش در دو سه سال اخیر، نمود بیشتری یافته و بهخصوص در زمینه متخصصین جوان و با انگیزه در حوزههای نرمافزاری، محدودیتها رو به تشدید است.
در طرف تقاضا، با توجه به گستره بزرگ و جمعیت بالای کشور و بهخصوص جمعیت جوان، چالشها شاید کمتر باشد. بهخصوص همهگیری کرونا، پذیرش بسیاری از خدمات فینتک را که از فناوری دیجیتال استفاده میکنند ترویج داد. مثلا میزان عادت خرید حضوری یا مراجعه به شعب کاهش پیدا کرد و تا حدودی خرید غیرحضوری و خدمات بانکداری مجازی افزایش یافت. با این حال، همچنان به دلایل مختلف در برخی حوزهها مقاومت وجود دارد. برای مثال، بعضا خدماتی که منجر به شفافیت بیشتر میشود آن طور که باید و شاید، پذیرش ندارد. نکته مهم دیگری که در چالشهای طرف تقاضا جای میگیرد و برای رشد هر حوزه دانشبنیانی در کشور به آن نیاز داریم و در فینتک شاید بیشتر از بقیه حوزهها به توجه به آن نیاز داریم این است که کسبوکارهای فینتک در مسیر رشد خود به تدریج بتوانند مشتریانی فراتر از مرزهای کشور به دست بیاورند و پاسخگوی تقاضای مشتریانی از کشورهای منطقه باشند. فراهمسازی امکان این همکاریهای بینالمللی و همچنین توسعه فینتک به صورت فرامرزی در حال حاضر با چالش جدی روبهرو است.
استارتآپها و فعالان فینتک ایران اگر بخواهند به معنای واقعی وارد رشد در مراحل بالاتر شوند باید وارد عرصه رقابت خارج از کشور شوند و شاید حتی در مراحلی از رشدشان، از خارج تامین سرمایه کنند. در سال گذشته در جهان، جذب و اکتسابهای بینکشوری در حوزه فینتک قابل توجه بود. مثلا شرکت آمریکایی نزدک، فینتک وریفین که کانادایی است را اکتساب کرد یا شرکت ایتالیایی نِکسی، یک مجموعه دانمارکی را خرید. از این گریزی نیست و ما هم باید به این سمت حرکت کنیم.
اجازه دهید مروری هم بر استارتآپها در این صنعت داشته باشیم. به نظر شما این شرکتها چگونه ميتوانند نقش موثرتري در اين زمينه داشته باشند؟
توسعه و تحول صنعت مالی و به طور مشخص فینتک، نیاز به یک اکوسیستم مناسب دارد که بازیگران مختلفی در آن نقشآفرینی کنند. استارتآپها یک دسته از این بازیگران هستند که بهخصوص در حوزههایی که با مشتری نهایی ارتباط پررنگتری دارند و نیاز به خدمات شخصیسازی شده و توجه به تجربه مشتری و استفاده از داده بیشتر است اهمیت بیشتری مییابند. استارتآپها برای موفقیت در این حوزه باید به همکاری با بانکها و موسسات مالی به عنوان بازیگران سنتی صنعت مالی و همچنین شرکتهای بزرگ فناوری (BigTech) به عنوان بازیگران میانصنعتی مبادرت ورزند. بنابراین نقش کسب و کارهای فعلی در صنعت مهم است. بهخصوص از این منظر باید بخش بزرگی از خدمات و محصولات فینتکها را جذب کرده و مقیاس ببخشند.
در واقع فینتکها مثل صاحبان یک بذر جدید هستند که در گلخانه یا یک مزرعه در مقیاس کوچک تولید شدهاند. آنها میتوانند برای تولید این بذر جدید در مقیاس بزرگتر، اقدام به جذب سرمایه برای خرید و آمادهسازی یک مزرعه بزرگ کنند یا به جای آن، با صاحبان مزارع بزرگ فعلی همکاری کنند. بازیگران سنتی میتوانند بستر کاشت و توسعه نوآوریها در مقیاس بزرگ را فراهم کنند.
البته ضروری است که شرکتهای بزرگ صنعت مالی همچون بانکها و بیمهها، قابلیتهای خود برای تعامل سازنده با استارتآپهای فینتک و شرایط مناسب برای نوآوری باز و جذب و توسعه ایدههای نوآورانه را ارتقا دهند. حضور شرکتهای بزرگ فناوری و فینتکها باعث کاهش هزینهها در صنعت و بهخصوص ارایه خدمات به گروههایی میشود که از خدمتگیری از بازیگران سنتی محروم هستند. مثلا یک استارتآپ فینتک فعال در حوزه تامین مالی جمعی، امکان تامین مالی برای پروژههای کوچک محیط زیستی را میتواند فراهم کند، خدمتی که در حوزه سنتی صنعت از قلم افتاده است. یا شرکتهای بزرگ فناوری که در حوزه سوپراپلیکیشن کار میکنند میتوانند با خدمات کیف پول، نیازهایی را از کاربران خود رفع کنند که پیش از این مغفول بوده است.
حضور و رشد شرکتهای بزرگ فناوری ممکن است فوریت تحول صنعتی را برای بازیگران سنتی نیز بالاتر ببرد. اما در هر حال، در قانونگذاری باید به هر سه گروه به شکل صحیحی توجه داشت چراکه ممکن است بازیگران سنتی از اقدامات نوآورانه و فینتک توسط نهاد قانونگذار منع شوند در حالی که همان خدمات نوین مالی توسط بازیگران جدید صنعت ارایه شوند و مورد توجه قانونگذار قرار نگیرند. یا برعکس، قانونگذار و نهاد ناظر انتظار داشته باشد تمام خدمات جدید توسط بازیگران سنتی ارایه شود و امکان ورود بازیگران جدید را فراهم نسازد. بنابراین قانونگذاری و نظارت هوشمندانه و کارآمدی برای فینتک مورد نیاز است.