اعترافات دیرهنگام:

دنیای مجازی را به رسمیت بشناس!

  • توسط نویسنده
  • ۱ سال پیش
  • ۰

عباس پورخصالیان – پذیرش نقش تأثیرگذار فضای سایبری و نظام بین المللی در رفتار و نگرشِ دهۀ هشتادی‌ها و دهۀ نودی‌های ما به زن، زندگی و آزادی، یکی از نتایجی است که در نشست «واکاوی نقش دانش‌آموزان و مدرسه در حوادث اجتماعی اخیر» حاصل شد. شمارۀ دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ روزنامۀ اطلاعات یک “لیدنیوزِ” جالب توجه دارد: باید دنیای مجازی را به رسمیت بشناسیم، زنان و نوجوانان صاحب تحلیل هستند!

گزارش نشست مذکور، هم نمونه‌ای از نگرش دولت مردان و دانشگاهیان ما به فضای سایبری را نشان می‌داد و هم علل جریانات جاری و ساری در میان دانش آموزان کشور در برهۀ کنونی را واکاوی می‌کند.

یک توضیح: در قاموس روزنامه نگاران، “لید نیوز” (Lead News) پاراگراف آغازینی است که مهم ترین اطلاعات خبر روز را به صورت مختصر و واضح به مخاطبان یک نشریه ارایۀ می‌کند تا به کمک آن، علاقۀ خوانندگان را به مطالعۀ مطلب، جلب نماید.

این گزارش پنج هزارو صدوچند ده کلمه‌ای که حاصلِ گفت وگوی معاون سابق مطبوعاتی وزارت ارشاد، معاون وزیر آموزش و پرورش در دولت یازدهم و یک خانم استاد دانشگاه علامه طباطبایی با یکدیگر و با مجری سلسله نشست‌های «راه گفت وگو» در موسسۀ اطلاعات است که 100 سال از فعالیتش در کشور می‌گذرد، حاوی نکات مهمی‌ است که من تنها به مباحث پایانی این نشست اشاره‌ می‌کنم:

– دربارۀ نقش مدرسه باید گفت: مدرسه، دیگر نقش مطلق (در امر آموزش) ندارد؛

– به‌ویژه این روزها با توجه به رقبایی که مدرسه پیدا کرده، دیگر مدرسه آن جزیرۀ وسط اقیانوس (دانش) نیست که همۀ راه‌ها به آن ختم شود.

– شاید یکی از مطالبات سند تحولِ (بنیادین آموزش و پرورش که در سال‌های 89 تا 90 خورشیدی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید) تحقق پیدا کرده باشد، زیرا در سند مذکور بر تنوع محیط‌ها و منابع یادگیری تأکید شده است. امروزه معلم و مدرسه یکی از منابع یادگیری هستند. منابع یادگیری، متکثر شده‌اند. در حالی که نگاه جامعه به جایگاه معلم و مدرسه هم کاهش پیدا کرده است.

– وقتی معلم، فردی است که هر روز از حقوق و کاستی‌های او و این که زیر خط فقر قرار دارد صحبت می‌شود، طبیعتا جایگاه قبلی را ندارد. این معلم اگر هم مطالبات خود را درخواست کرد، با او بد برخورد شد. در یکی از دولت‌ها، وقتی معلمان برای مطالبات خود تجمع کردند، کتک خوردند و اتفاقا به کتک‌زنندگان ناهار هم دادند! حالا این معلم می‌خواهد به دانش‌آموز بگوید بر اساس سند تحولِ (بنیادین آموزش و پرورش) باید حقیقت‌جو، آزادمنش، مسوولیت‌پذیر، قانونگرا، عدالت‌خواه، خِرَدورز، وطن‌دوست، ظلم‌ستیز، خودباور و جمعگرا باشی. آیا معلم خودش این ویژگی‌ها را دارد که بخواهد به دانش‌آموز ارایه کند؟ معلمی ‌با داشتن این ویژگی‌ها می‌تواند در کلاس حضور پیدا کند؟

– آموزش و پرورش، خرده‌نظامی ‌‌است که توسط دو نظام بزرگ‌تر احاطه شده است: نظام حاکمیت جمهوری اسلامی ‌‌و نظام بین‌المللی.

– نظام دوم از اهمیت بزرگ‌تری برخوردار شده که دلیل آن فضای مجازی است و نه فقط شبکه‌های اجتماعی. دانش‌آموزان، بسیاری از یافته‌های خود را از این دو نظام می‌گیرند.

– در مورد نظام حاکم نیز ببینیم دانش‌آموز چه چیزی از این نظام حاکم یاد می‌گیرد: پایش «ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان»  برای اولین بار در سال 1372 انجام شد. دور دوم  پایش «ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان» ‌در سال 1379 در وزارت ارشاد اجرا شد و دور چهارم آن در سال 1394 تحقق یافت. نتایج دور چهارم بسیار قابل تأمل است. در این پژوهش، سؤال شده نظر شما درباره اوضاع فعلی اجتماعی کشور چیست؟ الف) حفظ وضع وجود؛ ب) اصلاح وضع موجود؛ ج) تغییر اساسی. فقط۱۲درصد طرفدار حفظ وضع موجود هستند. ۵۸ درصد معتقد به اصلاح و ۴ر۲۷ درصد معتقد به تغییرات اساسی هستند. یعنی بالای ۸۰ درصد جامعه معتقد به ضرورت تغییر در جامعه هستند. اگر به آمار دو استان‌ کردستان و سیستان رجوع کنیم، قابل تأمل‌تر است. یعنی حاکمیت در این سال‌ها نتوانسته رضایتمندی را در این دو استان ایجاد کند.

– در سؤال دوم، درباره موفقیت حکومت (فراتر از دولت!) ۹ عامل مطرح شده که فقط در عامل امنیت، حکومت نمرۀ قبولی 53.6 (درصد) را گرفته و در بقیه عوامل، نمره قبولی دریافت نکرده و موفقیت حکومت در بقیۀ عوامل اکثراً زیر ۲۰ درصد هستند.

– سؤال بعدی درباره «هویت ملی» است. این موارد چون به تفکیک سن و مدرک تحصیلی پرسیده شدند، می‌تواند دیدگاه دانش‌آموزان را در این باره که چگونه فکر می‌کنند نشان دهد. جالب است که هرچه سن، کمتر و تحصیلات بیشتر است، عددهای نشان دهندۀ خودآگاهی نسبت به هویت ملی بزرگ‌تر است.

– در پاسخ به این گزاره که «کاش در کشوری غیر از ایران زندگی می‌کردم»، ۳۱ درصد جواب مثبت دادند یعنی گفته‌اند که کاش در کشور دیگری زندگی می‌کردند.

– در زمینه «هویت جنسی»، جواب‌ها خیلی اهمیت دارند، زیرا قبلاً زنان و دختران از هویت جنسی خود ناراضی بودند، الان پسران هم اضافه شده‌اند و این یک فاجعه است: ۳۵ درصد از جنسیت خود ناراضی بوده‌اند و آرزو داشتند که جنس مقابل بودند و ۳۳ درصد گفته‌اند کاش من فرد دیگری بودم؛ یعنی از خودشان ناراضی بودند و دوست داشتند فرد دیگری باشند.

– در پاسخ به «دلیل مهاجرت چیست؟» 34.4 درصد رفاه، امنیت و آینده بهتر را دلیل مهاجرت دانسته‌اند. ۲۲ درصد هم آزادی را دلیل مهاجرت خود بیان کردند.

– سؤال دیگر درباره «ارزش‌های اخلاقی» است. نظام اخلاقی منهدم شده است، فضیلت‌های اخلاقی از بین رفته‌اند و رذیلت‌ها حاکم شده‌اند. بیش از ۷۵ درصد افراد جامعه، تظاهر و دوریی، تقلب و کلاهبرداری، تملق و چاپلوسی و تجملگرایی را جزو ارزش‌های اخلاقی حاکم بر جامعه دانسته‌اند. مثلاً در مورد دورویی و تظاهر، مردم باور دارند که دو شخصیت دارند؛ یکی برای جامعه یکی برای خودشان. یک شخصیت دارند که بتوانند نانی بخورند و یک شخصیت برای این که زندگی کنند.

– ما با این ارزش‌های اخلاقی کجا می‌رویم؟ طبیعی است که هر روز گزارش اختلاس و کلاهبرداری می‌شنویم.

– پرسش بعدی در مورد «نقش امید زندگی و آینده روشن» است. زنان و جوانان چیزی برای از دست دادن ندارند. به نظر می‌‌آید که بقیه هم همین طور باشند، زیرا 64.1 درصد در برابر این سؤال گفته‌اند نه امیدی دارند و نه آینده روشنی می‌بینند.

– این موارد باعث شده‌اند سرمایه‌ اجتماعی در کشور از بین برود. سرمایه‌ اجتماعی، انسجام ملی ایجاد می‌کند. بنای سرمایه اجتماعی بر اعتماد است و وقتی از اعتماد به نهادهای حاکمیت سؤال می‌شود، این اعتماد وجود ندارد.

– اگر کتاب «صدایی که شنیده نشد» یک پژوهش بود، الان ۳ پژوهش دارند فریاد می‌زنند که توجه کنید، کاری بکنید!

– اینکه ۸۰ درصد مردم جامعه خواهان تغییرند، یعنی چه؟

– برای این که معلمان بتوانند نقش‌آفرین باشند باید اعتبار اجتماعی آنها را برگردانند. در پیمایش سال ۷۹، گروه‌های مرجع، اول معلم و بعد استاد دانشگاه بودند. الان گروه‌های مرجع چه کسانی هستند؟ معلمان و استادان دانشگاه و روحانیت کجا هستند؟

– یک بار خواستیم در آموزش و پرورش، درس فلسفه برای کودکان بگذاریم. از یک استاد فلسفه دعوت کردیم. آمد و پرسید: شما می‌خواهید این درس را بگذارید یا نظام؟ کودکی که فلسفه می‌خواند اهل تفکر نقادی می‌شود، پرسشگر می‌شود و تا اقناع نشود چیزی را نمی‌پذیرد.

– در کتاب دین و زندگی، مباحثی دربارۀ پرسشگری مطرح کردیم که مورد انتقاد وارد شد. می‌گفتند که دانش‌آموز پرسشگر، نمی‌تواند مقلد باشد. البته آن کسی که این حرف را زد، تعریف تقلید را نمی‌دانست. در همۀ رساله‌های عملیه، نوشته‌اند که تقلید صرفا در احکام است نه در اعتقادات و باورها. کدام مرجع می‌تواند بگوید یک باور اجتماعی، حقوقی یا اقتصادی، تقلیدی است؟

– اگر می‌خواهیم دانش‌آموز حقیت‌جو، آزادمنش، مسوولیت‌پذیر، قانونگرا، عدالتگرا، خردورز، وطن‌دوست، ظلم‌ستیز، جمع‌گرا، خواستار آزادی، استقلال، مردمسالاری دینی و منافع ملی باشد؛ معلم باید این ویژگی‌ها را داشته باشد. معلمی‌‌که برای حقوق اولیه خود هر روز درگیر است، نمی‌تواند اینگونه باشد.

* صدایی که شنیده نشد!

 به یاد بیاوریم که کتاب «صدایی که شنیده نشد» بخشی از تحقیقاتی است که توسط عباس عبدی/ علی اسدی/ مجید تهرانیان و  محسن گودرزی در دهۀ ۵۰ شمسی با عنوان «طرح آینده‌نگری» انجام شد.

گذشت سالیان متمادی از زمان انجام این تحقیقات، ارزش‌های آن را بیش از پیش آشکار کرد. این تحقیق از اولین نظرسنجی‌های ملی در کشور است و اطلاعات منحصربه‌فرد تجربی از نگرش مردم در دهه‌ی ۵۰ شمسی به‌دست می‌دهد، و نشان می‌دهد که چگونه در زیر پوست جامعه، جریان دینی در حال رشد بود.

برای ما که در سال‌های بعد از این تحقیق، شاهد انقلاب بهمن 57 بوده‌ایم، شاید جای شگفتی باشد که چگونه چنین علامت‌هایی دیده و صدای جامعه‌ای که در این تحقیق پژواک یافته بود،‌ شنیده نشد.

این تحقیق هم از فضل تقدم در میان پیمایش‌های اجتماعی برخوردار است و هم به‌خاطر تصویری که از وضعیتِ نگرشیِ آن روزگار ارایه می‌کند، دارای اهمیت است. علاوه بر آن باید به پیوند دیدگاه‌‌های نظری و تحقیق تجربی یی اشاره کنیم که «آینده‌نگری» به آن توجه جدی داشت. اکنون که پنج دهه از زمان انجام این تحقیق می‌گذرد، در موقعیتی قرار داریم که با فاصلۀ عاطفی به نتایج بنگریم و تفسیری دقیق‌تر از شیوۀ واکنش ذهنی و رفتاری جامعه به «نوسازی» ارایه کنیم.

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *