عصر ارتباط –
عباس پورخصاليان
دیگران ممکن است زندهیاد دکتر علی رضاقلی را از مطالعه کتاب “جامعه شناسی نخبه کشی” اش بشناسند. من زندهیاد دکتر علی رضاقلی را از زمانی میشناسم که در دوران وزارت محمد غرضی، رئیس مرکز تحقیقات پست جمهوری اسلامی بود و در کنار فعالیتهای تحقیقاتی گستردهاش در وزارت پست و تلگراف و تلفن، با مینیبوسی که خریده بود، مسافرکشی هم میکرد. به نظرم، گفت و گو با مردم در حین رانندگی، برای او فرصتی ذیقیمت و پیمایشی جامعه شناختی در احوال و عقاید و رفتار مردم پیش میآورد و از این رو او به این کار میپرداخت. اما همین که به وزیر پست و تلگراف و تلفن خبر رسید که چه رئیس مرکز تحقیقات پست کشور راننده مینیبوس است و مسافرکشی میکند، وزیر پست و تلگراف و تلفن چنان برخورد تندی با رضاقلی کرد که از یادآوریاش شرم دارم.
بله، محقق بزرگی که پیشبینیناپذیری رفتار وزیر پست و تلگراف و تلفن و معاصران و اسلاف و اخلافش را تجربه کرده بود و با مطالعه تاریخ و ادبیات ادوار مختلف ایران، ویژگی جامعه سنتی ایران را نخبهکشی میدانست، باید هم علت توسعهنیافتگی کشور را وجود ناامنی بداند.
با مرور گفتوگویم با آن مصاحبهگر در خصوص تاریخ ارتباطات و وجود “رسانههراسی” مزمن در میان مصلحان و صاحبان قدرت در کشور و یادآوری نوشته میدری به این نکته پی بردم که:
– توسعهنیافتگی کشور، تنها ناشی از پیشبینیناپذیری رفتار صاحبان قدرت و درک ناامنی تحمیل شده از جانب حاکمان نیست،
– بلکه عمدتا به علت احساس ناامنی خاصی در وجود خود ایشان است؛ احساسی که از پیشبینیناپذیری رفتار مراکز تحقیق و توسعه علوم و فنون جدید و مواجهه ناگهانی مصلحان و صاحبان قدرت با نوآوری رسانه و سیستمهای ارتباطی نو و در نهایت احساس خطر کردن از پذیرش اجباری و دیرهنگام علوم و فنون جدید و استانداردهای دیکته شده از سوی مراکز قدرت رقیب، ناشی شده است.
نشان دادن درستی این رابطه علت و معلولی میان رسانههراسی و توسعهنیافتگی به طریق برهان خُلف، راحت است:
– تاریخ توسعه رسانههای جدید، تاریخ توسعه صنعت و تجارت و تاریخ توسعه علوم و فنون نو و تاریخ توسعه جوامع سرمایهداری جدید بهطور کلی، بر هم منطبقاند؛
– توسعه رسانههای نو، رابطه علت و معلولی با توسعه عمومی در جوامع دارد؛
- هریک از این توسعهها، ناامنی خاصی را برای طبقات فرودست اعم از بردگان، مهاجران، کارگران، حاشیهنشینان و بهطور کلی برای همگان در جوامع سرمایهداری جدید به ارمغان آورده و میآورد.
– فرق جوامع مختلف، در نوع مقابله با ناامنی ناشی از چرخه حیات توسعه است، زیرا هر نوآوری در آغاز این چرخه، هم سازنده است و هم ویرانگر.
– نخبگان جوامعی که چرخه حیات توسعه را مدیریت میکنند ناامنیهای ناشی از این چرخه حیات را میشناسند و میکوشند تا شاید عوامل ویرانگر توسعه را به موقع پیشبینی و رفع کنند.
توسعه مفهومی سیستم ارتباطات
سیستم ارتباطات و در اصلCommunication System تا نیمه قرن بیستم، اصطلاحی تجاری بود که مجموعه نظام جادههای حمل و نقل زمینی، دریایی و هوایی را بیشتر از مجموعه رسانههای الکتریکی و الکترونیکی تداعی میکرد. اما به یاری دو نوآوری؛ یکی نوآوری مفهوم اطلاعات، و دیگری نوآوری ترانزیستور، کوتاهمدت پس از جنگ جهانی دوم، بازار مخابرات از دهه 50 قرن بیستم به بعد، رونق گرفت و نوآوری رایانههای شخصی در دهه 60 قرن بیستم، معنی و کاربرد “سیستم ارتباطات” را به کل عوض کرد و دیگر، مجموعه نظام جادههای حمل و نقل زمینی، دریایی و هوایی را تداعی نمیکرد بلکه رسانههای تلگراف، تلکس، جنتکس، تلفن و شبکههای دادهرسانی را میرساند. با نوآوری اینترنت و جمع شدن اغلب انواع خدمات قدیم و جدید در اینترنت و وب جهانگستر، مفهوم سیستم ارتباطات یا همان Communication System عطف به ماسبق نیز شد و به صورت Communications System همه انواع فناوریها در حوزه ارتباطات از قدیم و ندیم تا اکنون و آینده را شامل شد و حتی رسانههای چاپی (روزنامه و مجله و کتاب) را نیز در بر گرفت.
*رسانه شیدایی و رسانههراسی
در آغاز قرن هفدهم میلادی، هنگامی که شاه عباس اول در اوج قدرت بود، ماشین چاپ در کشور بومیسازی شد و شاه شیفته آن شد بهطوری که دستور داد مکاتبات اداری، از این پس چاپی شود. اما چند سال بعد، بلافاصله بعد از مرگ شاه عباس اول، ماشین چاپ تکفیر شد!
روزی که ایرانیان در قرن نوزدهم، نخستین روزنامه چاپی را در کشور منتشر کردند، یعنی یکم می1837 میلادی، 382 سال از اختراع ماشین چاپ و حدود 200 سال از بومیسازی و تکفیر آن در ایران و چند سالی از انتشار روزنامه به فارسی در قاهره، استامبول، بمبئی و حتی بوسنیهرزهگوین گذشته بود. بدیهی است که با وجود این تاخیر طولانی، پیش از تصمیم به چاپ نخستین روزنامه رسمی کشور، ضروری مینمود برای جبران این تاخیر در زمینه ارتباطات، ایرانیان گرد هم بیایند و بکوشند، استراتژی و مقررات بلندمدتی را برای ساماندهی رسانه چاپ در آینده به منظور توسعه متوازن و کمخطر جامعه تعریف کنند ولی چنین نکردند و چنین نشد زیرا قادر به درک مفاهیمی چون استراتژی و تاکتیک نبودند. در حالی که جنگ رسانهای شروع شده بود.
*خودزنی و «آیندهستیزی» ناشیانه به روش بومیسازی نادرست مفاهیم علمی و فنی
184 سال پیش البته که با اصطلاحاتی چون استراتژی و تاکتیک ناآشنا بودیم. اما اگر در قرن بیست و یکم فرهنگستان زبان و ادب فارسی تشکیل میدهیم و بهجای استراتژی، “راهبرد” را وضع میکنیم (نگاه کنید به فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، 1376- 1385، شابک 1-77-7531-964-978، ص 337)، این ترجمه نادرست و “معادل نامعادل” آن، هنوز ناآشنا بودن برخی از فرهنگستانیهای ما با مفهوم، مضمون و مصادیق استراتژی را میرساند. تاثیر این نوع بومیسازی مفاهیم، خودزنی معنوی و آیندهستیزی ناآگاه است.
* از پشتبامها فریاد بزنید “ما، در یک دقیقه به تهران رسیدیم”
152 سال پیش شرکت زیمنس موفق شد کابل تلگراف لندن- کلکته را به تهران برساند. ولی ایرانیان معاصر، این رُخداد ارتباطی بزرگ را احتمالا “زندگی کردند (شنیدند)” اما عظمت و اهمیت این انقلاب جهانی را درک نکردند.
عصر ارتباطات بینالمللی به کمک رسانهای الکتریکی (تلگراف)، 152 سال پیش، در روز 12 آوریل 1870 (درست 74 سال پیش از تولد من) آغاز شد! در آن روز، پس از دو سال کار مداوم و اجرای موفقیتآمیز مرحله نخست کابل لندن – کلکته، اولین ارتباط بینالمللی تلگراف بین لندن – تهران برقرار شد. به همین مناسبت، “ویلهم زیمنس” آلمانی که در انگلستان مجری پروژه مذکور بود، میهمانان برجستهای را به ایستگاه تلگراف در لندن دعوت کرد تا ایشان نخستین شاهدان زنده برقراری ارتباط تلگرافی از لندن به تهران – در میانه راه ارتباط لندن و کلکته – باشند. مدتی پس از آن روز، ارتباط مستقیم تهران به کلکته نیز توسط شرکت زیمنس ایجاد شد. ورنر فون زیمنس، رییس شرکت کابلکشی زیمنس-هالسکه، که در مراسم آن روز حضور داشت و بهرهبرداری از کابل لندن –تهران را کلید زد، پس از مراسم به برادرش کارل زیمنس که در آلمان بود نامه نوشت با این متن: “با وجود ترس و نگرانی، امروز موفقیت بزرگی حاصل شد! از پشتبامها فریاد بزنید که ما، در یک دقیقه به تهران رسیدیم ” [https://new. siemens. com/global/en/company/about/history/stories/indo-european-telegraph-line. html]
*یکی از ایستگاههای کابل تلگراف لندن- کلکته در کاشان – 1870 میلادی
از اسناد تاریخی اخیرا منتشر شده در وبگاه economictimes. indiatimes. com نیز میتوان دریافت که نخستین پیام تلگرافی از انگلستان (از “پورث کورنو”، محلی واقع در کورنوال که تا اقیانوس اطلس 506 کیلومتر فاصله دارد) به هندوستان در 23 ژوئن 1870 ارسال شد. مبدا این ارتباط (در “پورث کورنو”) تا 100 سال بعد یعنی تا سال 1970 مرکز بینالمللی ارتباطات کابلی بود و تا سال 1993 نیز در پورث کورنو یک مرکز آموزشهای فنی-کاربردی مهم برای صنعت ارتباطات انگلستان فعال بود. این یعنی انگلیسیها استراتژی کلان ارتباطات جهانی را زودتر از هر کشوری، تدوین، اجرا و پیگیری کردهاند.
رجوع شود به: https://www. google. com/search?q=google+translate&rlz=1C1CHLA_enIR864IR864&oq=&aqs=chrome. 0. 35i39i362l8. 3149953961j0j15&sourceid=chrome&ie=UTF-8
با مطالعه دو منبع مذکور میتوان به این نتیجه رسید که :
- 21 سال قبل از برقراری نخستین ارتباط بینالمللی تلگراف (یعنی از سال 1849 تا 1865)، مذاکرات و موافقتنامههایی میان چند کشور اروپایی برای استانداردسازی شبکه تلگراف در جهان مبادله میشد و
– بر اساس آن مذاکرات و موافقتنامهها، بالاخره در سال 1865 اتحادیه بینالمللی تلگراف (ITU) در پاریس تشکیل شد و
– پس از تشکیل اتحادیه بینالمللی تلگراف در سال 1865 کشور ایران در عهد ناصری یکی از اعضای رسمی اتحادیه بینالمللی تلگراف (ITU) شد.
– البته دقیقا معلوم نیست که دولت ایران در چه سالی به عضویت ITU در آمد. ولی عقلانی است که وقوع این رویداد را زمانی بین 1865 (سال تشکیل ITU) و 12 آوریل 1870 (زمان بهرهبرداری از کابل لندن- تهران) فرض کنیم.
*در فقدان استراتژی کلان ارتباطات
از آنچه گذشت میتوان نتایج دیگری را هم گرفت:
– در آغاز نوآوری تلگراف الکتریکی (پیش از آن، ما دارای تلگراف نوری بودیم) کشورهای اروپایی به علاوه ایالات متحده آمریکا، استراتژی بلندمدت توسعه جهانی ارتباطات و برنامههای همکاری بینالمللی برای جهانیسازی دسترسی عموم به یک شبکه جهانی را به سرعت تدوین کردند.
– و بخشی از آن برنامهها را در قالب اتحادیه بینالمللی تلگراف پیاده کردند؛ اتحادیهای که بعدا در سال 1934 به اتحادیه بینالمللی مخابرات تغییر نام داد و سپس در سال 1947 عضو نهادیِ سازمان ملل شد. سپس مدیریت ITU، کشورهای درگیر در مسیر ترانزیت کابل تلگراف را به منظور پایبند ساختن دولتهای درگیر، به نگهداری و بهرهبرداری از زیرساختهای ملی و بینالمللی، به عضویت این نخستین اتحادیه استانداردسازی فنی جهان در میآورد.
– ما یکی از نخستین کشورهایی هستیم که در عهد ناصرالدین شاه قاجار به عضویت ITU در آمدیم.
– اما ما، نه آن زمان و نه تاکنون، برای ارتباطات، طرحی جامع نریختیم و استراتژی کلان و بلندمدتی را تعریف نکردیم؛ اموری که هرچه زودتر ضرورتا باید به آن بپردازیم.